حدیث 8218

(8218) البصائر (ج 1، ص 65) و کمال الدین (ج 1، ص 231): حَدَّثَنا یَعْقوبُ بْنُ یَزیدَ عَنْ ابْنِ أبی‌عُمَیْرٍ عَنْ مَنْصورٍ عَنْ جَلیسٍ لَهُ عَنْ أبی‌حَمْزَةَ قالَ: «قُلْتُ لِأبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام جَعَلَنیَ اللهُ فِداکَ! أخْبِرْنی عَنْ قَوْلِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالَی: «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إلّا وَجْهَهُ»». قالَ: «یا فُلانُ! فَهَلَکَ کُلُّ شَیْءٍ وَ یَبْقَی الْوَجْهُ. اللهُ أعْظَمُ مِنْ أنْ یوصَفَ وَ لَکِنْ مَعْناها کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إلّا دینَهُ، نَحْنُ الْوَجْهُ الَّذی یُؤْتَی اللهُ مِنْهُ، لَمْ نَزَلْ فی عِبادٍ لِلّهِ ما دامَ لِلّهِ فیهِمْ رَویَّةٌ.» قُلْتُ: «وَ ما الرَّویَّةُ؟ جَعَلَنیَ اللهُ فِداکَ!» قالَ: «حاجَةٌ . فَإذا لَمْ یَکُنْ لَهُ فیهِمْ حاجَةٌ، رَفَعَنا إلَیْهِ، فَیَصْنَعُ بِنا ما أحَبَّ.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام، معتبر درجه دو است.
محمد بن حسن الصفار این حدیث را از یعقوب بن یزید از ابن ابی‌عمیر از منصور بن یونس بزرج از جلیش له (هم‌نشینش) از ابوحمره الثمالی روایت کرده است که جلیس له، ابتداء مجهول است، اما به واسطه منصور بن یونس بزرج، توثیق درجه دو می‌شوند. سایرین هم از ثقات درجه یک هستند.
شیخ صدوق نیز شبیه این حدیث را از احمد بن محمد بن یحیی العطار از سعد بن عبدالله القمی از محمد بن عیسی بن عبید از محمد بن اسماعیل بن بزیع از منصور بن یونس بزرج به باقی سند روایت کرده است که ابن عبید از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در این‌جا ایجاد نمی‌کند و سایرین از ثقات درجه یک هستند.

ابوحمزه (الثمالی) روایت کرد: «به ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام عرض کردم: «الله مرا فدای شما کند! مرا از کلام الله تبارک و تعالی: «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إلّا وَجْهَهُ» خبر کنید.» فرمودند: «ای فلانی! پس هر چیزی هلاک شود در حالی که باقی می‌ماند آن وجه. الله عظیم‌تر از آن است که وصف شود، بلکه معنای آن (این است که) هر چیزی هلاک شونده است، مگر دین او، ما وجهی هستیم که الله را از آن به دست می آورند، تا زمانی که برای الله در آن‌ها رَویّه است، همواره در بندگان برای الله می‌باشد.» عرض کردم: «الله مرا فدای شما کند! رویه چیست؟» فرمودند: «حاجت. پس هنگامی برای او در آن‌ها حاجتی نباشد، ما را به سوی خود بالا می‌برد، پس با ما چنان کند که دوست دارد.»»

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه