حدیث 2896
(2896) الأمالی للصدوق (ص 665) و الفقیه (ح 4215): حَدَّثَنا الشَّیْخُ الْجَلیلُ أبوجَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ موسَی بْنِ بابَوَیْهِ الْقُمّیُّ رحمهالله قالَ حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أحْمَدَ بْنِ الْوَلیدِ رحمهالله قالَ حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفّارُ قالَ حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أبیالْخَطّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إسْماعیلَ بْنِ بَزیعٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذافِرٍ عَنْ أبیهِ قالَ: «قُلْتُ لِأبیجَعْفَرٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلیٍّ الْباقِرِ علیهماالسلام: «لِمَ حَرَّمَ اللهُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ الْخَمْرَ؟» فَقالَ: «إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالَی لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عَلَی عِبادِهِ وَ أحَلَّ لَهُمْ ما سِوَی ذَلِکَ مِنْ رَغْبَةٍ فیما أحَلَّ لَهُمْ وَ لا زُهْدٍ فیما حَرَّمَ عَلَیْهِمْ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ، فَعَلِمَ ما تَقومُ بِهِ أبْدانُهُمْ وَ ما یُصْلِحُهُمْ، فَأحَلَّهُ لَهُمْ وَ أباحَهُ لَهُمْ وَ عَلِمَ ما یَضُرُّهُمْ، فَنَهاهُمْ عَنْهُ. ثُمَّ أحَلَّهُ لِلْمُضْطَرِّ فی الْوَقْتِ الَّذی لا یَقومُ بَدَنُهُ إلّا بِهِ، فَأحَلَّهُ لَهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لا غَیْرِ ذَلِکَ.» ثُمَّ قالَ: «أمّا الْمَیْتَةُ، فَإنَّهُ لَمْ یَنَلْ أحَدٌ مِنْها إلّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ أوْهَنَتْ قُوَّتُهُ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لا یَموتُ آکِلُ الْمَیْتَةِ إلّا فَجْأةً وَ أمّا الدَّمُ، فَإنَّهُ یورِثُ آکِلَهُ، الْماءَ الْأصْفَرَ وَ یورِثُ الْکَلَبَ وَ قَساوَةَ الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ، ثُمَّ لا یُؤْمَنُ عَلَی حَمیمِهِ وَ لا یُؤْمَنُ عَلَی مَنْ صَحِبَهُ وَ أمّا لَحْمُ الْخِنْزیرِ، فَإنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالَی مَسَخَ قَوْماً فی صورة [صُوَرٍ] شَتَّی مِثْلِ الْخِنْزیرِ وَ الْقِرْدِ وَ الدُّبِّ، ثُمَّ نَهَی عَنْ أکْلِ مِثْلِهِ [المثلة]، لِکَیْلا یُنْتَفَعَ بِها وَ لا یُسْتَخَفَّ بِعُقوبَتِها وَ أمّا الْخَمْرُ، فَإنَّهُ حَرَّمَها لِفِعْلِها وَ فَسادِها.» ثُمَّ قالَ علیهالسلام: «إنَّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ کَعابِدِ وَثَنٍ وَ تورِثُهُ الِارْتِعاشُ وَ تَهْدِمُ مُروَّتَهُ وَ تَحْمِلُهُ عَلَی أنْ یَجْسُرَ عَلَی الْمَحارِمِ مِنْ سَفْکِ الدِّماءِ وَ رُکوبِ الزِّناءِ حَتَّی لا یُؤْمَنَ إذا سَکِرَ أنْ یَثِبَ عَلَی حَرَمِهِ وَ هُوَ لا یَعْقِلُ ذَلِکَ وَ الْخَمْرُ لا تَزیدُ شارِبَها إلّا کُلَّ شَرٍّ.»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را از محمد بن حسن بن احمد بن ولید از محمد بن حسن الصفار از محمد بن حسین بن ابیالخطاب از محمد بن اسماعیل بن بزیع از محمد بن عذافر از پدرش روایت کرده است که عزافر بن عیسی الصیرفی از ثقات درجه دو است و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
ایشان این حدیث را به طریق خود در الفقیه به محمد بن عذافر که معتبر درجه یک است، به باقی سند نیز روایت کرده است.
* * *
مجلسی اول: فی الصحیح عن أبیه الممدوح …
محمد بن عذافر از پدرش روایت کرد: «به ابوجعفر محمد بن علی الباقر علیهالسلام عرض کردم: «برای چه الله، مردار و خون و گوشت خوک و خمر را حرام کرد؟» پس فرمودند: «به یقین الله تبارک و تعالی آنها را بر بندگانش حرام نکرد و غیر آنها را برای آنها حلال ننمود از روی رغبت در آنچه بر ایشان حلال کرد و نه پرهیز در آنچه بر آنها نمود، بلکه او عز و جل خلق را خلق کرد، پس دانست آنچه بدنهایشان به آن قوام دارد و آنچه آنها را اصلاح میکند، پس آن را برای آنها حلال کرد و آن را برای آن مباح نمود و دانست آنچه آنها را ضرر میرساند، پس آنها از آن نهی نمود. سپس آن را برای مضطر حلال کرد در وقتی که به غیر آن قوام نپذیرد، پس حلال کرد آن را برای او به اندازه نیازش، نه غیر آن.» پس فرمود: «و اما مردار، پس همانا آن، کسی از آن نخورد مگر آنکه بدنش ضعیف شود و نیرویش اندک شود و نسلش قطع گردد و خورنده مردار نمیمیرد مگر ناگهانی و اما خون، پس همانا خورندهاش آب زرد به جا میگذارد و بیماری عطش به جا میگذارد و (نیز) قساوت قلب و کمی رأفت و رحمت، سپس بر خویشاوندیش ایمنی نباشد و نه همصحبتیش ایمنی باشد و اما گوشت خوک، پس همانا الله تبارک و تعالی گروهی را به صورت مختلف مسخ کرد مانند خوک و میمون و خرس، سپس از خوردن مانند آن منع کرد، مبادا به واسطه آن نفعی برسد و عقبوبتشان خفیف شمرده نشود و اما خمر، پس همانا او حرامش کرد به جهت فعلش و فسادش.» سپس (امام) علیهالسلام فرمود: «همانا بسیار خورنده خمر، مانند پرستشگر بت است و ارتعاش به جا میگذارد و مروت را منهدم میکند و بر او بار میکند که بر حرامها جسارت کند از ریختن خون و مرتکب شدن زنا به گونهای که ایمن نیست هنگامی که مست میکند که بر محرمش بجهد در حالی که آن را تعقل نمیکند و خمر نوشندهاش را نیفزاید مگر همه شرها.»»