حدیث 8-286
(286-8) علل الشرائع (ج 1، ص 260)، الفقیه (ح 926) و عیون أخبار الرضا علیهالسلام (ج 2، ص 99): حَدَّثَنی عَبْدُالْواحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدوسٍ النَّیْسابوریُّ الْعَطّارُ قالَ حَدَّثَنی أبوالْحَسَنِ عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ الْفَضْلُ بْنُ شاذانِ: «… «اهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» اسْتِرْشاداً لِأدَبِهِ وَ مُعْتَصِماً بِحَبْلِهِ وَ اسْتِزادَةً فی الْمَعْرِفَةِ بِرَبِّهِ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ کِبْریائِهِ …»» حَدَّثَنا عَبْدُالْواحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدوسٍ النَّیْسابوریُّ الْعَطّارُ قالَ حَدَّثَنا عَلیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ النَّیْسابوریُّ قالَ: «قُلْتُ لِلْفَضْلِ بْنِ شاذانَ لَمّا سَمِعْتُ مِنْهُ هَذِهِ الْعِلَلَ: «أخْبِرْنی عَنْ هَذِهِ الْعِلَلِ الَّتی ذَکَرْتَها عَنِ الِاسْتِنْباطِ وَ الِاسْتِخْراجِ وَ هیَ مِنْ نَتائِجِ الْعَقْلِ أوْ هیَ مِمّا سَمِعْتَهُ وَ رَوَیْتَهُ؟» فَقالَ لی: «ما کُنْتُ أعْلَمُ مُرادَ اللهِ بِما فَرَضَ وَ لا مُرادَ رَسولِهِ صلیاللهعلیهوآله بِما شَرَعَ وَ سَنَّ وَ لا أُعَلِّلُ ذَلِکَ مِنْ ذاتِ نَفْسی، بَلْ سَمِعْنا مِنْ مَوْلایَ أبیالْحَسَنِ عَلیِّ بْنِ موسَی الرِّضا علیهماالسلام مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ وَ الشَّیْءَ بَعْدَ الشَّیْءِ فَجَمَعْتُها». فَقُلْتُ: «فَأُحَدِّثُ بِها عَنْکَ عَنِ الرِّضا علیهالسلام؟» فَقالَ: «نَعَمْ!»»».
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را از عبدالواحد بن محمد بن عبدوس از علی بن محمد بن قتیبه از فضل بن شاذان روایت کرده است که علی بن محمد بن قتیبه ثقه درجه دو است و دو نفر دیگر از ثقات درجه یک.
ایشان شبیه این حدیث را در الفقیه (ح 926) به صورت مرسل روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: الحسن کالصحیح.
فضل بن شاذان روایت کرد: «… ««اهْدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» طلب رشد (و فزونی) است برای حسن رفتار (نسبت به) او و پناه بردن به ریسمان محکم او و طلب فزونی در شناخت نسبت به پروردگارش و عظمت او و کبریایش …»» … علی بن محمد بن قتیبه النیشابوری گفت: «هنگامی که این علتها را از او شنیدم، به فضل به شاذان گفتم: «مرا از این علتهایی که از استنباط و استخراج ذکر کردی، آگاه کن که آنها از نتایج عقل است یا از آنچه آن را شنیدهای و روایت کردهای؟» پس به من گفت: «من نه مراد الله را به آنچه واجب کرده است میدانم و نه مراد رسولش صلیاللهعلیهوآله را به آنچه شرع و سنت نهاده است و نه آن را از خودم علتیابی کردم، بلکه از مولایم ابوالحسن، علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نوبت بعد نوبت و چیزی بعد چیزی شنیدم و آن را جمع نمودم». پس گفتم: «آن را به واسطه تو از رضا علیهالسلام حدیث کنم؟» پس گفت: «آری!»»»