حدیث 1040
1040- 21-[1] قالَ وَ قالَ رَسولُ اللهِ ص إنَّ الْعَبْدَ إذا تَوَضَّأ فَغَسَلَ وَجْهَهُ تَناثَرَتْ ذُنوبُ وَجْهِهِ- وَ إذا غَسَلَ یدَیهِ إلَی الْمِرْفَقَینِ تَناثَرَتْ عَنْهُ ذُنوبُ یدَیهِ وَ إذا مَسَحَ بِرَأْسِهِ- تَناثَرَتْ عَنْهُ ذُنوبُ رَأْسِهِ- وَ إذا مَسَحَ رِجْلَیهِ أوْ غَسَلَهُما لِلتَّقیةِ- تَناثَرَتْ عَنْهُ ذُنوبُ رِجْلَیهِ- وَ إنْ قالَ فی أوَّلِ وُضوئِهِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ- الرَّحیمِ طَهُرَتْ أعْضاؤُهُ کُلُّها مِنَ الذُّنوبِ وَ إنْ قالَ فی آخِرِ وُضوئِهِ أوْ غُسْلِهِ مِنَ الْجَنابَةِ- سُبْحانَکَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ أشْهَدُ أنْ لا إلَهَ إلّا أنْتَ أسْتَغْفِرُکَ وَ أتوبُ إلَیکَ- وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسولُکَ وَ أشْهَدُ أنَّ عَلیاً وَلیکَ وَ خَلیفَتُکَ بَعْدَ نَبیکَ وَ أنَّ أوْلیاءَهُ خُلَفاؤُکَ- وَ أوْصیاؤُهُ تَحاتَّتْ[2] عَنْهُ ذُنوبُهُ- کَما تَتَحاتُّ أوْراقُ الشَّجَرِ- وَ خَلَقَ اللهُ بِعَدَدِ کُلِّ قَطْرَةٍ مِنْ قَطَراتِ وُضوئِهِ أوْ غُسْلِهِ مَلَکاً یسَبِّحُ اللهَ وَ یقَدِّسُهُ- وَ یهَلِّلُهُ وَ یکَبِّرُهُ وَ یصَلّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبینَ- وَ ثَوابُ ذَلِکَ لِهَذا الْمُتَوَضِّئِ- ثُمَّ یأْمُرُ اللهُ بِوُضوئِهِ وَ غُسْلِهِ- فَیخْتِمُ عَلَیهِ بِخاتَمٍ مِنْ خَواتیمِ رَبِّ الْعِزَّةِ الْحَدیثَ.
وَ هُوَ طَویلٌ یشْتَمِلُ عَلَی ثَوابٍ عَظیمٍ جِدّاً.
——————————
[1]– تفسیر الامام العسکری (علیهالسلام) 521.
[2]– تحاتت- سقطت (لسان العرب 2- 22).
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام غیر معتبر است.
این حدیث در تفسیر منسوب به امام عسکری علیهالسلام هم هست که دیدیم انتساب این کتاب به این امام همام معتبر نیست. (تفسیر منسوب به امام عسکری علیهالسلام)
این حدیث هم از تفسیر منسوب به امام عسکری علیهالسلام اس، لذا فقط متن آن را مرور میکنیم و البته یکی دو نکته هم عرض میکنم. در اینجا هم از قول حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله آمده است که بنده چون وضو میگیرد و صورتش را میشوید، گناهان چهرهاش میریزد و و هنگامی که دستانش را تا دو مرفق میشوید، گناهان دستش از او میریزد و چون سرش را مسح میکند، گناهان سرش از او میریزد و چون دو پایش را مسح میکند یا به جهت تقیه میشوید، گناهان دو پایش از او میریزد. اگر در ابتدای وضو «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید، همه اعضایش از گناهان پاک شود و اگر در پایان وضویش یا غسلش از جنابت، بگوید: «سبحانک اللهم و بحمدک. أشهد أن لا إله إالا أنت. أستغفرک و أتوب إلیک و أشهد أن محمدا عبدک و رسولک و أشهد أن علیا ولیک و خلیفتک بعد نبیک و أن أولیائه خلفائک و أوصیائه»، پراکنده میشود از او گناهانش، همانطور که پراکنده میشود برگهای درخت و خلق کرد الله به تعداد همه قطرهای وضویش یا غسلش، ملکی که تسبیح میکند الله را و تقدیس میکند او را و تهلیل میکند او را و بزرگ میدارد او را و ثواب میفرستد و محمد و خاندان او و ثواب آن برای این وضو گیرنده است. سپس امر میکند الله به وضویش و غسلش، پس مهر میزند بر آن به مهری از مهرهای پروردگار عزیز.
اگر این حدیث معتبر بود، معلوم میشد که گفتن این اذکار بعد از وضو و غسل، بسیار اهمیت دارد و مستحب است، اما خب! معتبر نیست. البته این اذکار بسیار خوب است و مناسب است که انسان اینها را و مشابه اینها با دقت نظر بیان کند، اما اینکه بخواهیم به جهت این روایت، برای آن ثواب خاصی در نظر بگیریم خیر. البته اگر کسی تسامح در ادله سنن را قبول داشته باشد، میتواند روی این حدیث هم حساب باز کند، اما برای امثال بنده که تسامح در ادله سنن را قبول نداریم، فقط در همین حدی که عرض کردم، قابل قبول است.
نکته دیگر در مورد عبارت «إذا مَسَحَ رِجْلَیهِ أوْ غَسَلَهُما لِلتَّقیةِ» است که اگر این حدیث معتبر بود، شاید میشد نتیجه گرفت که شستن پا، فقط از باب تقیه مجاز است و در حالت عادی ممنوع است، اما خب! این حدیث معتبر نیست و جای تسامح در ادله سنن هم نیست که عدهای بخواهند پای آن را وسط بکشند، لذا به کار ما در استنباط فقهی احکام عملیه نمیآید.