حدیث 1037
1037- 18-[1] وَ فی الْخِصالِ بِإسْنادِهِ عَنِ الْأعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قالَ: هَذِهِ شَرائِعُ الدّینِ لِمَنْ أرادَ أنْ یتَمَسَّکَ بِها- وَ أرادَ اللهُ هُداهُ إسْباغُ الْوُضوءِ کَما أمَرَ اللهُ فی کِتابِهِ النّاطِقِ- غَسْلُ الْوَجْهِ وَ الْیدَینِ إلَی الْمِرْفَقَینِ- وَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ الْقَدَمَینِ إلَی الْکَعْبَینِ مَرَّةً مَرَّةً- وَ مَرَّتانِ جائِزٌ وَ لا ینْقُضُ الْوُضوءَ- إلّا الْبَوْلُ وَ الرّیحُ وَ النَّوْمُ وَ الْغائِطُ وَ الْجَنابَةُ- وَ مَنْ مَسَحَ عَلَی الْخُفَّینِ- فَقَدْ خالَفَ اللهَ وَ رَسولَهُ وَ کِتابَهُ- وَ وُضوؤُهُ لَمْ یتِمَّ- وَ صَلاتُهُ غَیرُ مُجْزیةٍ الْحَدیثَ.
——————————
[1]– الخصال 603- 9.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام غیر معتبر است.
شیخ صدوق این حدیث از احمد بن محمد بن هیثم العجلی، احمد بن حسن القطان، محمد احمد السنانی، از حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب، عبدالله بن محمد الصائغ و علی بن عبدالله الوراق از احمد بن یحیی بن زکریا القطان از بکر بن عبدالله بن حبیب از تمیم بن بهلول از ابومعاویه، محمد بن خازم از سلیمان بن مهران اعمش روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک، درجه دو و مشروط هستند، مگر تمیم بن بهلول و محمد بن خازم که مجهول هستند.
این حدیث هم معتبر نیست، اما چون نکات خاصی دارد، خیلی مختصر درباره آن عرض میکنم.
در این حدیث غیر معتبر آمده است که این شرایه دین است برای کسی که میخواهد به آن تمسک کند و الله هم هدایت او را اراده کرده باشد. کامل وضو آنگونه که الله در کتاب ناطقش امر کرده است، شستن صورت و دستها تا مرفق و مسح سر و دو قدم است تا کعبین، یکی یکی و دو هم تا جایز است و نقض نمیکند آن را مگر بول و باد و خواب و غائط و جنابت و کسی که مسح کند بر کفشها، پس قطعا مخالفت کرده است الله و رسولش و کتابش را و وضویش تمام نیست و نمازش غیر مجزی است.
خب! حدیث که معتبر نیست، نواقض وضو را هم که قبلا بحث کردهایم و نیازی به حدیث غیر معتبر نداریم. در این حدیث، گویی شستن بیش از دو بار را منع میکند. وقتی میگوید یک بار، یک بار بشور، اما دو تا هم جایز است، این به ذهن خطور میکند که بیش از آن جایز نیست، کما اینکه بعضی بزرگان هم همین برداشت را داشتهاند و شستن سه بار و بیشتر اجزای وضو را جایز ندانستهاند. اگر ما باشیم و فقط این روایت، این مطلب برای ما قابل قبول نیست و شستن بیشتر را به استناد روایتی غیر معتبر، نمیتوانیم غیر مجاز بدانیم. مگر بعدا به روایت معتبری برسیم که تعداد شستن را محدود کند.
اما در مورد مسح بر کفش؛ این روایت که معتبر نیست، اما میتوان بر اساس ظاهر آیه گفت که مسح باید بر روی قدمین باشد و وجود حائل قبول نیست، مگر در حد همان اسوار، یا بند کفش که به جهت روایت معتبری مجاز دانستیم. حالا ببینیم در روایات دیگر، این برداشت تأیید میشود، یا باید اصلاح کنیم.