حدیث 1034
1034- 15-[1] وَ فی الْعِلَلِ وَ عُیونِ الْأخْبارِ أیضاً بِإسْنادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنانٍ عَنِ الرِّضا ع فی جَوابِ مَسائِلِهِ وَ عِلَّةُ الْوُضوءِ الَّتی مِنْ أجْلِها وَجَبَ غَسْلُ الْوَجْهِ وَ الذِّراعَینِ- وَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَینِ- فَلِقیامِهِ بَینَ یدَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اسْتِقْبالِهِ إیاهُ بِجَوارِحِهِ الظّاهِرَةِ- وَ مُلاقاتِهِ بِها الْکِرامَ الْکاتِبینَ- فَیغْسِلُ الْوَجْهَ لِلسُّجودِ وَ الْخُضوعِ- وَ یغْسِلُ الْیدَینِ لِیقْلِبَهُما- وَ یرْغَبَ بِهِما وَ یرْهَبَ- وَ یتَبَتَّلَ وَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ الْقَدَمَینِ لِأنَّهُما ظاهِرانِ مَکْشوفانِ- یسْتَقْبِلُ بِهِما فی کُلِّ حالاتِهِ- وَ لَیسَ فیهِما مِنَ الْخُضوعِ وَ التَّبَتُّلِ ما فی الْوَجْهِ وَ الذِّراعَینِ.
——————————
[1]– علل الشرائع- 280- 2، عیون أخبار الرضا (علیهالسلام) 2- 89- 1. و الفقیه 1 56- 128 و بین المصادر اختلاف فی ألفاظ الحدیث أشار الی بعضها المصنّف فی الهامش لکنه لم یقرأ فی المصورة.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ ضدوق این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
1. از محمد بن علی بن ماجیلویه از عمویش، محمد بن ابیالقاسم از محمد بن علی، ابوسمینه الکوفی از محمد بن سنان
2. از علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق و محمد بن احمد السنانی و علی بن عبدالله الوراق و حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المکتب از محمد بن ابیعبدالله الکوفی از محمد بن اسماعیل البرمکی از علی بن عباس الجرازینی از قاسم بن ربیع الصحاف از محمد بن سنان
3. از علی بن احمد بن عبدالله البرقی و علی بن عیسی المجاور و محمد بن موسی البرقی از علی بن محمد ماجیلویه از احمد بن محمد بن خالد البرقی از محمد بن سنان
4. به طریق خود در الفقیه به محمد بن سنان که طبیعتا این طریق هم معتبر نیست.
که همه طرق، حداقل به واسطه محمد بن سنان که از مشاهیر کذابون است، معتبر نیست. علوه بر این، در طریق اول، ابوسمینه هم بسیار ضعیف است. در مجموعه طریق دوم هم علی بن عباس الجرازینی از افراد بسیار ضعیف است.
در این حدیث منسوب به امام رضا علیهالسلام، به نوعی فلسفه وضو و شستنها و مسح کردنها آمده است که با کم و زیادی، مشابهش را داشتیم. انتساب حدیث به امام علیهالسلام معتبر نیست، لذا فقط معنی آن را مرور میکنیم و میرویم سراغ روایت بعدی.
در این حدیث آمده است که دلیل وجوب وضو و شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها این است که بنده در برابر الله عز و جل میایستد و با اعضای ظاهریش به او روی میآورد و با آنها ملاقات میکند، پس صورت را برای سجده و خضوع میشوید و دستها را برای چرخاندن آنها و برای رغبت و ترس، مسح سر و پاها برای این است که در همه حالات آشکار و نمایان هستند، در حالی که در آنها خضوع و خشوعی که در صورت و دستها هست، نیستند.