حدیث 35207
35207- 8-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ أحْمَدَ بْنِ عَبْدِاللهِ عَنْ أبانٍ عَنْ أبیمَرْیَمَ قالَ: سَألْتُ أباجَعْفَرٍ ع عَنْ جِراحَةِ الْمَرْأةِ قالَ فَقالَ عَلَی النِّصْفِ مِنْ جِراحَةِ الرَّجُلِ[2] فَما دونَها قُلْتُ فَامْرَأةٌ قَتَلَتْ رَجُلاً قالَ یقْتُلونَها قُلْتُ فَرَجُلٌ قَتَلَ امْرَأةً قالَ إنْ شاءوا قَتَلوا وَ أعْطَوْا نِصْفَ الدّیَةِ.
——————————
[1]– التهذیب 10- 182- 710.
[2]– فی المصدر زیادة- من الدیة.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام غیر معتبر است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از احمد بن عبدالله القروی از ابان بن عثمان الاحمر از ابومریم الانصاری روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر احمد بن عبدالله القروی که ابتداء مجهول است، اما بر مبنای ما، میشود او را علی الحساب از ثقات درجه دو دانست.
قسمت اول این روایت که درباره نصف دیه زن، نسبت به مرد است، هم به بحث ما مربوط نیست و هم کامل نیست، چرا که روایات معتبری داریم که دیه زن و مرد، تا جایی مساوی است و بعد متفاوت میشود که البته خود این روایات جای بحث دارند و فعلا موضوع مباحثه ما نیستند. حالا اگر این نقص را حمل بر ضعف روایت کنیم، قاعدتا این ضعف ناشی از احمد بن عبدالله است، اما میدانیم این دست نقصها، در روایات معتبر درجه یک بر مبنای ما و روایات صحیحه و موثقه بر مبنای مشهور کم نیستند، لذا اگر کسی این حدیث را به این علت، حمل بر ضعف کند، باید همه آنها را هم حمل بر ضعف کند، در حالی که لزومی به این کار نیست. پس این حدیث را هم به این علت حمل بر ضعف نکرده و میگوییم، قاعدتا حدیث مقدماتی داشته که متأسفانه به دست ما نرسیده است و اجمالش را ما دیافت کردهایم.
اما قسمت دوم که مربوط به بحث ما است. تنها چیزی که اضافه بر احادیث قبلی دارد، اینکه پرداخت نصف دیه را بعد از قتل قاتل آورده است. لذا اگر «واو» را مانند روایت قبل، فقط «واو» عطف بدانیم، مشکلی ندارد و میگوییم آنجاها، قصاص را بعد از پرداخت دیه آورده است و اینجا، قصاص را قبل از پرداخت دیه. اما اگر بخواهیم «واو» را مبین ترتیب هم بدانیم، با تعارض مواجه میشویم، چرا که ترتیب متفاوت میشود. پس یا باید این روایت را غیر معتبر بدانیم، یا بگوییم، بینی و بین الله، کاربرد اصلی «واو»، صرفا در بیان عطف است و نَه ترتیب.