حدیث 1013
1013- 2-[1] وَ عَنْهُ عَنْ حَمّادٍ عَنْ حَریزٍ عَمَّنْ أخْبَرَهُ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع قالَ: کانَ إسْماعیلُ بْنُ أبیعَبْدِاللهِ عنْدَهُ فَقالَ یا بُنَی اقْرَأِ الْمُصْحَفَ- فَقالَ إنّی لَسْتُ عَلَی وُضوءٍ فَقالَ لا تَمَسَّ الْکِتابَةَ[2] وَ مَسَّ الْوَرَقَ فَاقْرَأْهُ[3].
أقولُ: هَذا وَ ما قَبْلَهُ شامِلانِ لِلْجُنُبِ لِأنَّهُ عَلَی غَیرِ وُضوءٍ.
——————————
[1]– التهذیب 1- 126- 342، و الاستبصار 1- 113- 376.
[2]– فی نسخة من التهذیب 1- 126- 342 الکتاب، (منه قده).
[3]– فی نسخة (و اقرأه) (منه قده).
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از حماد بن عیسی از حریز بن عبدالله از من اخبره روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر من اخبره که ابتداء مجهول است، اما به واسطه حریز بن عبدالله توثیق درجه دو میشود.
* * *
علامه مجلسی: مرسل (مل).
در این حدیث آمده است که اسماعیل علیهالسلام، خدمت پدرشان، امام صادق علیهالسلام بودند که امام به ایشان فرمودند که پسرم قرآن بخوان. اسماعیل در جواب میگوید که وضو ندارم. امام هم میفرمایند که کتابت را مس نکن، ولی مس صفحه اشکالی ندارد، بخوان.
در این حدیث، بر خلاف حدیث قبل که «الکتاب» آمده بود، «الکتابة» آمده است که به معنای خود خط قرآن است. با توجه به این توضیح، معلوم میشود که نهی برای لمس خطوط قرآن است و نَه صفحات، اما سؤال اینجا است که این نهی، لزومی است، یا تنزیهی؟ جواب، همان است که در روایت قبل عرض کرد و خلاصهاش اینکه اینجا هم مثل روایت قبل، ما باید آن را حمل بر تنزیه کنیم و بگوییم که لمس خطوط قرآن بدون وضو کراهت دارد، مگر بعدا خلاقش اثبات شود و مس صفحات یا کلا اشکال ندارد، یا به قرینه روایت قبل، اگر کراهتی دارد، کراهتش کمتر از مس خطوط قرآن است.
نکته آخر را هم سریع بگویم و بگذریم. مرحوم شیخ حر این دو حدیث را بر چیزی حمل میکنند که برای من عجیب است و به نظرم مصداق خرط القتاد است.