حدیث ۹۶۰

۹۶۰- ۱-[۱] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ حَمّادِ بْنِ عیسَی عَنْ حَریزٍ عَنْ زُرارَةَ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ ع قالَ: لا صَلاةَ إلّا بِطَهورٍ.
——————————
[۱]– التهذیب ۱- ۴۹- ۱۴۴ و التهذیب ۱- ۲۰۹- ۶۰۵ و فی التهذیب ۲- ۱۴۰- ۵۴۵، و رواه أیضا فی الاستبصار ۱- ۵۵- ۱۶۰. و قد تقدم تمامه فی الحدیث ۱ من الباب ۹ من أبواب أحکام الخلوة. و یأتی عن الکلینی و الصدوق فی- أ- الحدیث ۲ من الباب ۱۴ من أبواب الجنابة عن الکافی. ب- الحدیث ۱ من الباب ۴ من أبواب الوضوء عن الفقیه و فی الحدیث ۶ من هذا الباب، و الحدیث ۳ من الباب الآتی.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از حماد بن عیسی از حریز بن عبدالله از زراره بن اعین روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مل).

خب! آیه وضو را یک بار دیگر مرور کردیم و نکاتی را از آن استخراج کردیم. حالا برویم سراغ روایات و ببینیم به چه می‌رسیم. از روایت اول باب اول ابواب وضو شروع کنیم و برویم جلو، ببینیم نهایتا به چه می‌رسیم.
اما روایت اول؛
۱. به صراحت بیان می‌شود که صلاتی بدون طهور درست نیست.
۲. این‌جا باید به دو سؤال جواب دهیم. یکی این‌که منظور از منظور از طهور چیست؟ و دوم این‌که منظور از صلاة چیست؟
۳. اما این‌که منظوز از طهور، فعل خاصی است که ما آن را تحت نام وضو، غسل و تیمم می‌شناسیم، یا تمیزی و پاکیزگی ظاهری یا باطنی، یا هر ترکیبی از این‌ها، معلوم نیست.
طهور، از ریشه طهر است و گاهی به معنای اسم است و چیزی است که با آن طهر، یعنی پاکیزگی ایجاد می‌شود. مانند فطور، یعنی آن‌چه با آن افطار می‌شود، یا وقود، یعنی آن‌چه با آن آتش افروخته می‌شود. وقتی می‌گویند: «ما عِنْدی طَهورٌ، اَتَطَهَّرُ بِهِ»، یعنی نزدم وسیله پاک‌کننده‌ای نیست که به آن پاکیزه کنم. به همین جهت آب و هر چیزی که که پاک‌کننده است، طهور گفته‌اند.
طهور، گاهی هم مصدر است به معنای پاکی می‌شود و گاهی هم صفت است، مانند «ماء طهورا». در صفت، گاهی صفت بیانی ساده است، یعنی، پاک و گاهی صفت بیانی فاعلی است که می‌شود، پاک‌کننده و گاهی هم هر دو.
گفته‌اند که طهر هم که بر دو قسم است، یکی طهارت ظاهری، و یکی طهارت باطنی و نفس.
در اصطلاح هم طهور را به معنای وضو، غسل، تیمم و غیر این‌ها گرفته‌اند.
۴. نکته مهم آن‌که همه موارد بند قبل، در ادبیات عرب و لسان آیات و روایات، کاربرد دارد و اگر قرینه‌ای بر معنای اصطلاحی نباشد، باید آن را به یکی از معانی لغویش بگیریم. در نتیجه این روایت را باید این‌گونه معنا کنیم که صلاتی نیست، مگر به پاکیزگی. یعنی صلاة به غیر حالت پاکیزگی، قبول نیست، یا به عبارت دیگر انسان موقع صلاة، باید پاکیزه باشد. البته می‌توان صلاة را در این‌جا به وضو و غسل و نیمم هم معنا کرد، اما وقتی قرینه‌ای نیست، همان معنای لغوی قبول است.
۵. نکته دیگر این‌که غسل با معنای لغوی طهارت، کاملاً هماهنگ است، چرا که همه بدن شسته می‌شود، اما وضو، هماهنگی نسبی دارد، پون فقط دو یا سه قسمت بدن شسته می‌شود، صورت و دست‌ها و نهایتا پاها. تیمم هم که هماهنگی خاصی ندارد و اگر این دو مورد اخیر می‌خواهد معادل طهور گرفته شود، ‌نیاز به دلیل دارد که در این باره در روایات بعدی، صحبت خواهیم کرد.
۶. اگر ما باشیم و فقط این روایت، قاعدتا این دستور مربوط به همه صلاة‌ها است، لذا هر آن‌چه در دایره دین به عنوان صلاة شناخته می‌شود، باید به طهور باشد، چه صلاتی که با نیت و تکبیرالاحرام شروع می‌شود و ما به آن صلاة مناسکی می‌گوییم و چه دعا و راز و نیاز و غیر آن. صلاة مناسکی هم شامل همه صلاةها می‌شود و اگر می‌خواهیم نماز میت یا هر صلاة دیگری را استثنا کنیم، یا باید آن را از دایره صلاة مورد نظر این روایت خارج کرد که بحث تخصص پیش می‌آید و مشکلی نیست، یادر صورت وجود شرایط، باید تخصیص زد که در اینباره هم بعداً گفت و گو خواهیم کرد.
۷. پس نکته بعدی هم این می‌شود که باید ببینیم صلاة در این روایت، تحت معنای لغوی آن قرار می‌گیرد و شامل هر دعا و نیایشی و … می‌شود، یا معنای خاص آن را در بر می‌گیرد که صلاة مناسکی می‌شود.
خلاصه این‌که این روایت، صراحتا ربطی به وضو و صلاة مناسکی ندارد و اگر بخواهیم منصفنه و مستقل از القاءات بزرگان، آن را معنی کنیم، باید بگویم، صلاة همه آن چیزی است که در دایره دین، با این عنوان نامیده شده است و منظور از طهور هم حالت پاکیزگی است.
برویم سراغ روایات بعد، تا ببینیم بالأخره به چه می‌رسیم.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه