حدیث ۷۷۹ و جمعبندی این باب (موقت)
۷۷۹- ۹-[۱] وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوانَ عَنْ مَنْصورِ بْنِ حازِمٍ عَنْ سُلَیمانَ بْنِ خالِدٍ[۲] عَنْ أبیجَعْفَرٍ ع فی الرَّجُلِ یتَوَضَّأُ فَینْسَی غَسْلَ ذَکَرِهِ قالَ یغْسِلُ ذَکَرَهُ ثُمَّ یعیدُ الْوُضوءَ.
أقولُ: حَمَلَهُ الشَّیخُ عَلَی الِاسْتِحْبابِ وَ یحْتَمِلُ الْحَمْلُ عَلَی التَّقیةِ فیهِ وَ فی الَّذی قَبْلَهُ لِما تَقَدَّمَ فی مَسِّ الْفَرْجِ[۳] وَ اللهُ أعْلَمُ وَ یأْتی أحادیثُ فی هَذا الْمَعْنَی فی أحْکامِ الْخَلْوَةِ وَ فی النَّجاساتِ إنْ شاءَ اللهُ[۴] وَ تَقَدَّمَ فی أحادیثِ حَصْرِ النَّواقِضِ ما یدُلُّ عَلَی الْمَقْصودِ[۵].
——————————
[۱]– التهذیب ۱- ۴۹- ۱۴۲، و الاستبصار ۱- ۵۴- ۱۵۸.
[۲]– جاء فی هامش المخطوط، (منه قده) ما نصه-” العجب من العلامة فی المنتهی أنه قال عند تضعیف الروایة الأخیرة- إن سلیمان بن خالد لم ینص الأصحاب علی توثیقه، و هی غفلة واضحة منه”. راجع المنتهی ۱- ۴۳.
[۳]– تقدم فی الحدیث ۱۰ من الباب ۹ من أبواب نواقض الوضوء.
[۴]– یأتی فی الباب ۱۰ من أبواب أحکام الخلوة.
[۵]– تقدم فی الأبواب ۱ و ۲ و ۳ من أبواب نواقض الوضوء.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از صفوان بن یحیی از منصور بن حازم از سلیمان بن خالد روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مل).
این حدیث هم ظاهرش مخالف احادیث قبل است و میگوید که اگر وضو گرفتی، در حالی که فراموش کرده بودی آلتت را بشویی، آلتت را بشور و وضویت را هم اعاده کن. مانند حدیث قبل، بر مبنای ما، ظاهر این حدیث مخالفتی با احادیث قبلی ندارد و در بیان استحباب است. جالب اینکه بالاخره شیخ الطائفه کوتاه آمدهاند و چون مانند یکی دو روایت قبل، راهی برای توجیه آن پیدا نکردهاند، احتمال دادهاند که از باب استحباب باشد. خب! بزرگوار در قبلی ها هم همین احتمال را مطرح میکردید و خلاص. البته ایشان پای تقیه را هم طبق معمول وسط کشیدهاند.
نکته آخر را به بهانه عبارات آخر جناب شیخ حر عرض کنم که البته ذیل روایت اول هم عرض کردم. ایشان برای حل مشکل این حدیث، به احادیث حصر نواقض وضو استناد کردهاند که به نظر من درست نیست، چرا در این احادیث، نشستن آلت مربوط به قبل از وضو است، پس بحث ناقضیت وضو به معنای متعارفش نیست، بلکه بحث در اصل محقق شدن وضوی صحیح است که معلوم شد، وضو محقق میشود و نجاست قسمتی از بدن، مشکلی در تحقق وضوی صحیح ایجاد نمیکند.
* جمعبندی این باب (موقت):
با توجه به اینکه طهارت مورد نظر آیه وضو، به نظر حقیر، صرفا مربوط به مواضع وضو است و نَه همه بدن و با عنایت به روایات متعدد معتبر این باب، نجس بودن قسمتی از بدن، مشکلی در تحقق وضو ایجاد نمیکند، هر چند برای بعضی چیزها، مانند نماز، طهارت کل بدن لازم است، اما میشود اول وضو گرفت و بعد، بدن را طاهر کرد.
حالا سؤال اینجا است که اگر موضع وضو نجس بود چه؟ خاطرم نیست روایتی در این موضوع داریم، یا خیر، اما تا همینجا میتوان با یافتههایمان حکم آن را استنباط میکنیم. اگر موضع وضو نجس بود و با وضو رفع شد که مشکلی نیست و این مطلب کلی است. مثلا اگر کف دستی نجس بود و فرد با دست دیگرش صورت را به قصد وضو شست و بعد که نوبت به این دست رسید، در ضمن شستن، طهارت حاصل شد، مشکلی نیست و وضو صحیح است و قس علی هذا. اما اگر نجاست رفع نشد، به استناد آیه شریفه وضو و روایاتی که داریم، وضو محقق نشده است، چرا که یکی از اهداف وضو، ایجاد طهارت و تمیزی در مواضع وضو است. این جمعبندی موقت را داشته باشید که اگر به حدیث معتبری نقض یا اصلاح نشد، آن را نهایی بدانیم.