حدیث 733

733- 9-[1] وَ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إسْماعیلَ عَنْ أبی‌الْحَسَنِ ع قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الْمَذْی فَأمَرَنی بِالْوُضوءِ مِنْهُ ثُمَّ أعَدْتُ عَلَیهِ سَنَةً أُخْرَی فَأمَرَنی بِالْوُضوءِ مِنْهُ وَ قالَ إنَّ عَلیاً ع أمَرَ الْمِقْدادَ- أنْ یسْألَ رَسولَ اللهِ ص وَ اسْتَحْیا أنْ یسْألَهُ فَقالَ فیهِ الْوُضوءُ قُلْتُ وَ إنْ لَمْ أتَوَضَّأْ قالَ لا بَأْسَ.
——————————
[1]– التهذیب 1- 18- 43 و لاحظ الاستبصار 1- 92- 295.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در االتهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از محمد بن اسماعیل بن بزیع روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مل).

این حدیث را خوب دقت کنید. ابتدا به نظر می‌رسد که با احادیث قبل متعارض است، حتی شاید به نظر رسد که تناقض دارد، اما در نهایت می‌بییم که مشکلی نیست.
در این حدیث آمده است که راوی درباره مذی سؤال کرده و امام علیه‌السلام امر به وضو کرده‌اند. سال بعد هم همین سؤال را کرده است و باز هم امر به وضو شده است. تا این‌جا ما با خلاف روایات متعدد قبلی مواجه هستیم، چرا که قبلی‌ها، مذی را ناقض وضو نمی‌دانستند. البته تا این‌جا راه حل ساده‌ای وجود دارد و آن این‌که این امر را حمل بر امر تنزیهی کنیم. ما که ابتداء اوامر را تنزیهی می‌دانستیم و دیگران هم به قرینه روایات قبل، می‌توانند چنین کنند. اما در ادامه مطلبی آمده است که به نظر با روایت 731 نمی‌خواند. در آن‌جا آمده بود که امیر مؤمنان علیه‌السلام، مقداد را واسطه کرد که از مذی و مذاء سؤال کند و نبی مکرم هم فرمودند، مشکلی ندارد، اما در این‌جا همان ماجرا آمده است، اما آمده است که فرمودند در آن وضو است، یعنی ظاهرش بر خلاف روایت 731 است. روایت 731 با روایات متعدد هماهنگ بود، اما این یکی به ظاهر مخالف آن‌ها است، به همین جهت بعضی به جهت شاذ بودن، آن را کنار گذاشته‌اند. خب! مبنای ما که چنین نیست و نمی‌توانیم روایتی را که معتبر درجه یک است، آن هم در این حد اعتبار، به جهت شاذ بودن، راحت کنار بگذاریم. نکته این‌جا است که این روایت در اصل شاذ نیست و اصلا لازم نیست آن را کنار بگذاریم. اگر به ادامه روایت دقت کنیم، می‌بینیم که راوی بدون هیچ مقدمه و دلیلی، یک باره پرسیده است که حالا اگر وضو نگیرم، چه می‌شود؟ امام علیه‌السلام هم می‌فرمایند که مشکلی نیست. یعنی امام در دو سال فرموده‌اند که وضو بگیر و بعد هم فرمایش نبی مکرم را آورده‌اند که وضو بگیر، بعد راوی می‌گوید حالا اگر نگیرم چه؟ امام هم جواب می‌دهند که «لا بأس»
به نظر حقیر مشکل این حدیث و حدیث 731، در خلاصه کردن و تقطیع بی‌جا است. با کنار هم گذاشتن این دو حدیث و عنایت به سایر احادیث این باب، می‌توان گفت که امیر مؤمنان، مقداد را واسطه کردند که در مورد مذی و مذاء سؤال شود و نبی مکرم هم هر چند گفتند که مشکلی ندارد، اما توصیه به تجدید وضو داشتند، یعنی استحباب. با این توضیح، روایت 731، مطلب را خلاصه کرده و حکم  نهایی را آورده که وضو لازم نیست. این روایت هم که نامناسب به دست ما رسیده، قسمت دوم را بیان کرده است که توصیه در تجدید وضو است. دو بار امر امام علیه‌السلام در ابتدای این حدیث،  ناظر به همین توصیه است، آن هم توصیه اکید، اما عبارات پایانی نشان می‌دهد که این توصیح، لازم و واجب نیست.
این حدیث دوم، به نوعی بد تقطیع شده است، یا یکی از روات بد تقطیع کرده‌اند که به نظر حقیر بعید است، اما حالاتی هم هست که ناخواسته تقطیع می‌شود. شایر بعضی عزیزان، مثل بنده، تجربه قلم فرانسه یا حتی خودنویس را داشته باشند. من خودم تجربه‌اش را دارم. کتاب شعری دارم که از حدود کلایس چهارم دبستان، چیزهایی را که می‌سرودم و به نظر شعر بودند، با قلم فرانسه در آن می‌نوشتم. بعضیش خیلی بند تنبانی است و بعضیش هم انصافا بدکی نیست. بگذریم، روی صفحاتی از این دفتر آب ریخته است، چایی ریخته، نمی‌دانم اشک شوق بوده، یا اشک حسرت و غم یا آب خوردن، خلاصه کم و زیادی از عبارات بعضی صفحات پاک شده و با این‌که تراوش ذهنی خودم بوده است، قابل خواندن نیست. شبیه این اتفاق ممکن است درباره کتب روایی هم ما هم افتاده باشد و جوهر بعضی کلمات به واسطه رطوبت، مخدوش و غیر قابل خواندن باشد. راوی هم مطلب را از روی همین نوشته نسخه‌برداری کرده و به مرور قسمت حذف شده، کلا از یاد رفته است. این‌ها نکاتی است که هر چند امیدواریم زیاد اتفاق نیافتاده باشد، اما به هر حال خیلی هم بعید نیست و بلکه کاملا محتمل است.
چند حدیث بعد، باز هم به این ماجرا خواهیم رسید، این بار به طریق شیخ الطائفه به ابن عیسی الاشعری از محمد بن اسماعیل که بماند برای وقتی به آن رسیدیم.
این نکته آخر را هم عرض کنم که بعید نیست، توصیح و اصرار امام علیه‌السلام به محمد بن اسماعیل بن بزیع، در تجدید وضو، جایگاه والای این صحابی ارجمند بوده که اصرار به تجدید وضو داشته‌اند و وقتی او می‌گوید، حالا اگر وضو نگرفتم چه؟ امام علیه‌السلام می‌فرمایند که مشکلی ندارد.
جمع‌بندی این‌که مذی، کم و زیادش، ناقض وضو نیست، اما تجدید وضو بسیار مستحب است.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه