حدیث 731
731- 7-[1] وَ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ صَفْوانَ عَنْ إسْحاقَ بْنِ عَمّارٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الْمَذْی فَقالَ إنَّ عَلیاً ع کانَ رَجُلاً مَذّاءً فَاسْتَحْیا أنْ یسْألَ رَسولَ اللهِ ص لِمَکانِ فاطِمَةَ ع- فَأمَرَ الْمِقْدادَ أنْ یسْألَهُ وَ هُوَ جالِسٌ فَسَألَهُ فَقالَ لَهُ النَّبی ص لَیسَ بِشَیءٍ.
——————————
[1]– التهذیب 1- 17- 39، و الاستبصار 1- 91- 292.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از صفوان بن یحیی از اسحاق بن عمار روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: موثق (مل).
در این حدیث آمده است که امیر مؤمنان، مذاء بودند، کنایه از اینکه زیاد اهل ملاعبه با همسرش بود، اما به جهت جایگاه حضرت صدیقه کبری سلاماللهعلیه، حیا میکرد که از حضرت رسول الله صلیاللهعلیهوآله، سؤالی در این مورد بپرسد. لذا مقداد را واسطه کرد که وقتی حضور دارد، سؤال کند. پس نبی هم پاسخ دادند که چیزی نیست. خلاصه اینکه، مؤید همان مطالب قبل است.
دو حدیث بعد، یعنی حدیث شماره 733، دوباره به این حدیث باز خواهیم گشت و خواهیم دانست که این حدیث بسیار خلاصه شده است.