حدیث 35151

35151- 5-[1] مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإسْنادِهِ عَنْ یونُسَ بْنِ عَبْدِالرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ سِنانٍ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع قالَ: سَألْتُهُ عَنْ رَجُلٍ سارِقٍ دَخَلَ عَلَی امْرَأةٍ لِیسْرِقَ مَتاعَها فَلَمّا جَمَعَ الثّیابَ تَبِعَتْها نَفْسُهُ فَواقَعَها فَتَحَرَّکَ ابْنُها فَقامَ[2] فَقَتَلَهُ بِفَأْسٍ کانَ مَعَهُ فَلَمّا فَرَغَ حَمَلَ الثّیابَ وَ ذَهَبَ لِیخْرُجَ حَمَلَتْ عَلَیْهِ بِالْفَأْسِ فَقَتَلَتْهُ فَجاءَ أهْلُهُ یطْلُبونَ بِدَمِهِ مِنَ الْغَدِ فَقالَ أبوعَبْدِاللهِ ع یضْمَنُ مَوالیهِ الَّذینَ طَلَبوا بِدَمِهِ دیَةَ الْغُلامِ وَ یضْمَنُ السّارِقُ فیما تَرَکَ أرْبَعَةَ آلافِ دِرْهَمٍ بِما کابَرَها عَلَی فَرْجِها لِأنَّهُ زانٍ وَ هُوَ فی مالِهِ یغْرَمُهُ وَ لَیسَ عَلَیها فی قَتْلِها إیاهُ شَیءٌ لِأنَّهُ سارِقٌ.
وَ رَواهُ الْکُلَیْنیُّ وَ الشَّیْخُ کَما یَأْتی[3].
——————————
[1]– الفقیه 4- 164- 5371.
[2]– فی المصدر زیادة- إلیه.
[3]– یأتی فی الحدیثین 2 و 3 من الباب 23 من هذه الأبواب.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را به طریق خود در الفقیه به یونس بن عبدالرحمن از که معتبر درجه یک است، از عبدالله بن سنان روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.

در این روایت آمده است که درباره سارقی سؤال شد که بر زنی وارد شد تا اموال او را سرقت کند. وقتی لباس‌ها را جمع کرد، از نفسش تبعیت کرد و به زن تجاوز نمود. پسرش تکان خورد و بلند شد و سارق او را با تبری که همراه داشت، کشت. زمانی که حمل لباس‌ها را تمام کرد و خواست که برود، زن با تبر به او حمله کرد و او را کشت. فردا روزی، خانواده او به طلب خونش آمدند. امام علیه‌السلام فرمودند که سرپرستان سارق که به طلب خون او آمده‌اند، دیه پسربچه را ضامن هستند. سارق هم در ما ترکش به چهارهزار درهم، بابت تجاوز و اجبار زن به زنا ضامن است، چرا که زانی است و باید از مالش غرامت آن را بدهد و بر زن، بابت قتل چیزی نیست، چرا که او سارق بوده است. یکی از نکات مهم در این حدیث، این است که سارق مسلح است و سلاح را با خود همراه دارد. این نیست که تبری آن‌جا دید و برداشت، خیر، تبر همراه خود او بوده است. پس بحث ما در این حدیث بر سر سارق نیست، سر سارق مسلح است که متجاوز است و از قتل هم ابایی ندارد.
این حدیث مطالبی درباره دیه و غرامت و مانند این‌ها دارد که فعلا از بحث ما خارج است، اما آن‌چه به بحث ما مربوط می‌شود این‌که زن از قصاص و دیه معاف است.
نکته قابل تأمل این‌که این‌جا دیگر عمد و غیر عمد مهم نیست، یعنی با این شرایطی که دزد دارد و مصیبتی که بر زن وارد شده است، یعنی هم مورد تجاوز قرار گرفته و هم فرزندش کشته شده، آن هم با تبر که قاعدتا شکل فجیعی است، حق دارد که عامدانه تبر را بردارد و عامدانه سارق را بکشد و نَه تنها از قصاص و دیه معاف است، که غرامت‌های لازم را هم باید به او بدهند.
البته در همین مورد هم ممکن است، مواردی پیش بیاید که دیه، یا قصاص بر زن باشد. البته فعلا ذهنم یاری نمی‌کند که مثالی خوب پیدا کنم، اما اجمالا بدانیم که همین هم ممکن است استثنا بخورد.
نکته آخر این که در الکافی و التهذیب، عبارت اضافه‌تری دارد. امام علیه‌السلام، قبل از این‌که حکم این افراد را بگویند، می‌فرمایند که «اقْضِ عَلَی هَذا، کَما وَصَفْتُ لَکَ»، یعنی این‌گونه که برای تو شرح می‌دهم، قضاوت کند.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه