حدیث 35124
35124- 1-[1] مُحَمَّدُ بْنُ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإسْنادِهِ عَنْ حَمّادٍ عَنِ الْحَلَبی عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع قالَ: قَضَی عَلیٌّ ع فی رَجُلَینِ أمْسَکَ أحَدُهُما وَ قَتَلَ الْآخَرُ قالَ یقْتَلُ الْقاتِلُ وَ یحْبَسُ الْآخَرُ حَتَّی یموتَ غَمّاً کَما حَبَسَهُ حَتَّی ماتَ غَمّاً الْحَدیثَ.
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقوبَ عَنْ عَلیِّ بْنِ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمیعاً عَنِ ابْنِ أبیعُمَیْرٍ عَنْ حَمّادٍ مِثْلَهُ[2].
——————————
[1]– الفقیه 4- 115- 5231، و التهذیب 10- 219- 862.
[2]– الکافی 7- 287- 1.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ صدوق این حدیث را به طریق خود در الفقیه به حماد بن عثمان که معتبر درجه یک است، از عبیدالله بن علی الحلبی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
ثقةالاسلام الکلینی هم این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
1. از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از محمد بن ابیعمیر از حماد بن عیسی به باقی سند
2. از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از محمد بن ابیعمیر به باقی سند
که این طرق هم معتبر است.
شیخ الطائفه هم شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به احمد بن محمد بن عیسی الاشعری که معتبر درجه یک است، از محمد بن ابیعمیر به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: صحیح (مر).
* * *
مجلسی اول: فی الصحیح کالشیخین (رو).
این حدیث هم واضح است. اگر کسی، فردی را گرفت و فرد دیگری او را کشت، همانطور که پیشبینی میکردید، اگر قرار به قصاص باشد، قاتل، مستحق قصاص است و نه کسی که او را نگه داشته است. حالا کس که نگهداشت تا قتل صورت بگیرد، حکمش چیست؟ همانطور که در روایت آمده است، حبس ابد، تا در اندوه بمیرد، همانطور که مقتول را جبس کرده بود تا بمیرد.
اینجا مرور چند نکته خالی از لطف نیست.
1. اول اینکه نگهداری و حبس فردتی به جهت آنکه او را بکشند، شکلش مهم نیست. در اتاقی حبسش کنند، دست و پایش را ببندد، بیهوشش کنند یا هر شکل دیگری، همین قدر که مسک و حبس رخ داده باشد، تکلیفشان روشن است.
2. دیگر اینکه اگر این افراد بیش از یک نفر بودند، علی القاعده و با توجه به تعلیلی که در روایت آمده است، حکم همه آنها، حبس ابد است.
3. و آخر اینکه این حبس، نباید مطلوب یا حتی عادی باشد. باید حتی الامکان، شرایط به گونهای ترتیب داده شود که با حفظ موازین شرعی و رعایت تناسب جرم و مجازات، این حبس، برای محبوس مورد بحث ما، موجب غم و اندوه باشد، بلکه دیگران با شنیدن آن، کمتر به فکر چنین جنایتی بیافتند.
البته این جا نکاتی هست که هر چند واضح است، اما مرور میکنیم. اگر حبسکننده، مجبور به این کار بود، یا عقل نداشت، یا نمیدانست قصد کشتن دارند و در این دست مسائل، قاعدتاً حکم حبسکننده، حبس ابد نیست و قاضی باید با ملاحظه شرایط، تصمیم درست را بگیرد. این تصمیم، یک سر طیفش رها کردن است و نهایتش حبس ابد.