حدیث 35126

35126- 3-[1] وَ عَنْهُ عَنْ أبیهِ عَنِ النَّوْفَلیِّ عَنِ السَّکونیِّ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ ع أنَّ ثَلاثَةَ نَفَرٍ رُفِعوا إلَی أمیرِالْمُؤْمِنینَ ع- واحِدٌ مِنْهُمْ أمْسَکَ رَجُلاً وَ أقْبَلَ الْآخَرُ فَقَتَلَهُ وَ الْآخَرُ یراهُمْ فَقَضَی فی [صاحِبِ] [2] الرُّؤْیَةِ[3] أنْ تُسْمَلَ عَیناهُ وَ فی الَّذی أمْسَکَ أنْ یسْجَنَ حَتَّی یموتَ کَما أمْسَکَهُ وَ قَضَی فی الَّذی قَتَلَ أنْ یقْتَلَ.
وَ رَواهُ الصَّدوقُ بِإسْنادِهِ إلَی قَضایا أمیرِالْمُؤْمِنینَ ع نَحْوَهُ[4]
وَ رَواهُ الشَّیْخُ بِإسْنادِهِ عَنْ عَلیِّ بْنِ إبْراهیمَ[5] وَ کَذا الَّذی قَبْلَهُ
وَ رَوَی الَّذی قَبْلَهُ أیْضاً بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ عَنِ ابْنِ أبی‌نَجْرانَ عَنْ عاصِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسِ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ ع
وَ الَّذی قَبْلَهُما بِإسْنادِهِ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ
أقولُ: وَ یَأْتی ما یدُلُّ عَلَی ذَلِکَ[6].
——————————
[1]– الکافی 7- 288- 4.
[2]– زیادة من الفقیه.
[3]– فی التهذیب- الربیئة” هامش المخطوط”.الربیئة- الطلیعة و الذی یرصد الطریق للقاتل کی لا یطلع علیه أحد.” انظر الصحاح (ربا) 1- 52″.
[4]– الفقیه 4- 118- 5237.
[5]– التهذیب 10- 219- 863.
[6]– یأتی فی الحدیث 1 من الباب الآتی من هذه الأبواب.

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از حسین بن یزید النوفلی از اسماعیل بن ابی‌زیاد السکونی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخ صدوق هم شبیه این حدیث را به طریق خود در الفقیه به فضایای امیر مؤمنان سلام‌الله‌علیه که معتبر درجه یک است، روایت کرده است.
شیخ الطائفه نیز شبیه حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به علی بن ابراهیم که معتبر درجه یک است، به باقی سند الکافی روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: ضعیف علی المشهور (مر).

این روایت، حکم جدیدی دارد. سه نفر آورده‌اند که در کشتن فردی هم کاری کرده‌اند. یکی نگه‌بانی داده، یکی فرد را نگه داشته و سومی کشته است. حکم دو تا را که بر اساس روایات قبل، می‌توانیم پیش‌بینی کنیم. قاتل، اگر شرایط قصاص دارد، محکوم به قصاص است. آن‌که نگه داشته، باید حبس شود، تا بمیرد. اما آن‌که نگه‌بانی کرده است، از آن‌جایی که با چشمانش، در کشتن فردی شریک شده است، باید چشمانش مجازات شود.
«تسمل»، از ریشه س‌م‌ل است. این ریشه، معانی مختلفی دارد، اما آن معنایی که در این‌جا کاربرد دارد، شکافتن، بیرون آوردن و مانند این‌ها است. یعنی از دو چشم نابینایش کنند. بعضی آن را معادل میل کشیدن به چشم گرفته‌اند که خالی از وجه نیست، چرا که در زمان‌های مختلفی، حتی تا همین نزدیکی‌ها، در همه نقاط جهان، یکی از راه‌های نابینا کردن که کم‌تر موجب مرگ  می‌شد، همین میل کشیدن بوده است، اما طبق پرس و جویی که بنده از پزشکان متخصص و جراحان چشم داشته‌ام، این‌که بگوییم نوعی میل کشیدن بر چشم بوده که موجب نابینایی نمی‌شده و فقط فرد را نشان‌دار می‌کرده، بسیار بعید، بلکه قاعده غیر ممکن است، مگر کسی که میل می‌کشیده خطا کرده باشد. بگذریم، شاید این حکم به نظر بی‌رحمانه بیاید، اما تناسب جرم و مجازات وجود دارد و اگر افراد از این مجازات مطلع باشند، بازدارندگی زیادی هم دارد که این‌ها نقش خود را در قتل، کم نپندارند و به این بهانه هم‌کاری نکنند. بله! او با چشمانش در قتلی شریک بوده، پس باید با چشمانش هم مجازات شود. البته طبق قاعده، این حداکثر جرم است و قرار نیست همواره این حداکثر اعمال شود. حالا اگر قرار شد این مجازات عملی شود، چگونه باید باشد؟ در زمانه ما اگر قرار شد چنین حکمی اجرا شود، طبیعتا باید با ملاحظات اخلاقی و بهداشتی و مانند این‌ها باشد. مثلا دارویی، تزریقی، جراحی یا هر شکلی که این ملاحظات رعایت شود. این فرد، فقط قرار است، نابینا شود، نَه مجاز است بیش از حد درد بکشد و نَه به بلایای دیگری گرفتار شود. لذا در هر زمانی، باید با ملاحظه این دست مسائل، این حکم را اجرا کرد. هر چند واضح است، اما این را هم اضافه کنم که این ممسک و همین‌طور نگهبان، در صورتی محکوم به این مجازات‌ها هستند که مثلا بدانند چه اتفاقی قرار است بیافتند. به عنوان مثال اگر کسی که فرد را نگه‌داشته، نداند که این کار او منجر به قتل طرف می‌شود، یا نگهبان نداند، برای چه نگهبانی می‌دهد، شامل این حکم نیستند. همین‌طور اگر این افراد راضی به قتل نباشند و مجبور به این کار شده باشند و قس علی هذا.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه