الحدیث 104 / 1

104/1- العیاشی، بإسناده: عن یونس بن عبدالرحمان، عن من ذکره رفعه، قال: سألت أباعبدالله علیه‌السلام عن قول الله: وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانی وَ الْقُرْآنَ الْعَظیمَ، قال: «إن ظاهرها الحمد، و باطنها ولد الولد، و السابع منها القائم علیه‌السلام.»[1]
——————————
[1]. تفسیر العیاشی 2: 250 [حجر، ح 37].

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام غیر معتبر است.
این حدیث در تفسیر العیاشی (ج 2، ص 250) به صورت مرسل از یونس بن عبدالرحمن و او از فردی مجهول به صورت مرفوع روایت کرده است. یونس بن عبدالرحمن متوفای سال 208 هجری است و مرحوم العیاشی که متوفای سال 320 هجری است، نمی‌تواند بی‌واسطه از او روایت کند. در ضمن فاصله بین فرد مجهولی که یونس بن عبدالرحمن از او روایت کرده است تا امام صادق علیه‌السلام معلوم نیست. خلاصه این‌که طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر نیست.

با توجه به ضعف سند این حدیث، نمی‌توان تأویل آن را پذیرفت. علاوه بر آن، این حدیث بوی اسماعیلی‌گری و واقفی‌گری می‌دهد. واقفی‌ها، امام هفتم را قائم آل محمد می‌دانند. اسماعیلی‌ها که هنوز هم هستند و دوره‌هایی از تاریخ هم تاریخ‌ساز بودند، اسماعیل، فرزند امام صادق علیه‌السلام را، امام هفتم و قائم آل محمد می‌دانند.
به بهانه این روایت، نکته‌ای را عرض کنم که شاید برایتان جالب باشد. مرحوم عیاشی، ابتدا پیرو مکتب خلفا بودند و بعذ مستبصر شده و امامی شدند. منظورم شیعه دوازده‌ امامی است. با این حال روایتی را آورده‌اند که به هیچ عنوان بر امام دوازدهم ما منطبق نمی‌شود. علامه بحرانی هم در البرهان (ج 3، ص 386) همین روایت را بدون توضیح آورده‌اند. علامه مجلسی در بحار (ج 24، ص 117 و ج 89، ص 236)، الحویزی در نور الثقلین (ج 3، ص 28) و ابن مشهدی در کنز الدقائق (ج 7، ص 156) هم این حدیث را بدون شرح و حاشیه آورده‌اند، در حالی که همه این‌ها شیعه دوازده امامی هستند. این‌جا است که معلوم می‌شود همه محدثین ما، آن‌چه در کتب خود آورده‌اند، به معنای قبول داشتن آن نیست، مگر مانند ثقةالاسلام الکلینی در الکافی، شیخ صدوق در الفقیه، شیخ طبرسی در الاحتجاج و مانند این‌ها، به آن تصریح کرده باشند، تازه این تصریح نشان از اعتماد آن‌ها است و اگر کسی خود را مجتهد در علم الحدیث بداند، باید به اجتهاد خودش عمل کند و نه اجتهاد دیگران، ولو آن دیگری از اجلا و اعاظم باشد.
ناگفته نماند که بعضی از علما  و محدثین، مانند شیخ حر در إثبات الهداة (ج 5، ص 175) توجیه عجیب و غریبی بر این حدیث دارند که من متوجه نشدم. ایشان می‌فرمایند که منظور از ولو الولد، فرزند فرزند حسین علیه‌السلام است که امام باقر علیه‌السلام می‌شود و هفتمین از اولاد او، امام دوازدهم می‌شود. اگر این حدیث از امام حسین علیه‌السلام بود، باز یک چیزی. یا اگر از امام باقر علیه‌السلام بود، باز شاید می‌شد زیر بارش رفت، اما از امام صادق علیه‌السلام است. به هر حال به نظرم ایشان فقط خواسته‌اند حدیث را تئجیه کنند، ولو توجیه عجیب و غریبی باشد.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه