حدیث 35111
35111- 8-[1] وَ رَواهُ الشَّیْخُ بِإسْنادِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ عَنِ ابْنِ أبیعُمَیْرٍ وَ زادَ وَ إذا قَتَلَ ثَلاثَةٌ واحِداً خُیرَ الْوالی أی الثَّلاثَةِ شاءَ أنْ یقْتُلَ وَ یضْمَنُ الْآخَرانِ ثُلُثَی الدّیَةِ لِوَرَثَةِ الْمَقْتولِ.
أقولُ: حَمَلَهُ الشَّیْخُ عَلَی التَّقیَّةِِ أوْ عَلَی ما مَرَّ[2] مِنَ التَّفْصیلِ وَ هُوَ أنَّ لَهُمْ قَتْلَ ما زادَ عَلَی واحِدٍ إذا أدَّوْا ما بَقی مِنَ الدّیَةِ وَ إلّا فَلَهُمْ قَتْلُ واحِدٍ فَقَطْ وَ یحْتَمِلُ الْکَراهَةَ.
——————————
[1]– التهذیب 10- 218- 858، و الاستبصار 4- 282- 1068.
[2]– مر فی الأحادیث 1 و 4 و 5 و 6 من هذا الباب.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
شیخ الطائفه این حدیث را به طریق خود در الفقیه التهذیب و الإستبصار به حسین بن سعید الاهوازی که معتبر درجه یک است، از محمد بن ابیعمیر از قاسم بن عروه از ابوالعباس، فضل بن عبدالملک البقباق و غیر او روایت شده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر غیر ابوالعباس که ابتداء مجهول است، اما اولاً به واسطه قاسم بن عروه، توثیق درجه دو میشود و ثانیاً در عرض ابوالعباس قرار دارد که از ثقات درجه یک است.
در این عبارات که در ادامه روایت قبل آمده است، میبینیم که همان مطالب روایات قبل آمده است. اگر سه نفر در قتل فردی مشارکت کردند، اولیای مقتول میتوانند هر کدام را خواستند، قصاص کنند، اما معادل دو سوم دیه باید توسط قاتلان قصاص نشده، به اولیای مقتول قصاص شده پرداخت شود.
واقعاً نمیدانم چرا بعضی از بزرگان احتمال تقیه را در اینجا مطرح کردهاند. اصلاً نًه شرایط تقیه هست و نَه لزومی به مطرح کردن آن. مطلب کاملا واضح است و هماهنگ با سایر روایات و عقل مستقل.