حدیث 645
645- 5-[1] وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنانٍ عَنِ ابْنِ مُسْکانَ عَنْ أبیبَصیرٍ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ ع قالَ: سَألْتُهُ عَنِ الرُّعافِ وَ الْحِجامَةِ وَ کُلِّ دَمٍ سائِلٍ فَقالَ لَیْسَ فی هَذا وُضوءٌ إنَّما الْوُضوءُ مِنْ طَرَفَیْکَ اللَّذَیْنِ أنْعَمَ اللهُ بِهِما عَلَیْکَ.
وَ رَواهُ الصَّدوقُ فی الْخِصالِ عَنْ أبیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِاللهِ عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أبینَصْرٍ الْبَزَنْطی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَماعَةَ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ مُسْکانَ عَنْ أبیبَصیرٍ الْمُرادی مِثْلَهُ إلّا أنَّهُ ذَکَرَ بَدَلَ الرُّعافِ الْقَیءَ[2]
——————————
[1]– الکافی 3- 37- 13، و أورده أیضا فی الحدیث 10 من الباب 7 من هذه الأبواب.
[2]– الخصال- 34- 3.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از هل بن زیاد از محمد بن سنان از عبدالله بن مسکان از ابوبصیر المرادی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر دو نفر. یکی سهل بن زیاد که بسیار ضعیف است و دیگری محمد بن سنان که از مشاهیر کذابون است.
شیخ صدوق این حدیث را از پدرش از سعد بن عبدالله القمی از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از احمد بن محمد بن ابینصر البزنطی از محمد بن سماعه از عبدالله بن مسکان از ابوبصیر المرادی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: ضعیف علی المشهور (مر).
1. روایت الکافی با روایت الخصال تفاوتی دارد. در روایت الکافی الرعاف آمده که به معنای بینی است، اما ر روایت الخصال القیء آمده است که به معنای استفراغ است. آنها که روایت الکافی را گرفتهاند، منظور از الرعاف را خون بینی گرفتهاند، اما میدانیم که نیازی به این نیست و با توجه به غیر معتبر بودن طریق الکافی، باید حدیث الخصال گرفت.
2. سؤال اول درباره استفراغ و حجامت و سایر هر خون جاری است که معلوم میشود اینها ناقض وضو نیست.
3. خون جاری در مقابل خون ساکن است و اگر به آب و مانند آن آمیخته نشده باشد، معمولاً مبین خون تازه و زیاد است، به گونهای که حرکت کند.
4. إنما را هم که قبلاً گفتیم.
5. قسمت دوم هم که شبیه روایت قبل است.