حدیث 636
636- 6-[1] وَ فی الْخِصالِ بِإسْنادِهِ عَنْ عَلی ع فی حَدیثِ الْأرْبَعِمِائَةِ قالَ: مَنْ کانَ عَلَی یَقینٍ فَشَکَّ فَلْیَمْضِ عَلَی یَقینِهِ فَإنَّ الشَّکَّ لا یَنْقُضُ الْیَقینَ الْوُضوءُ[2] بَعْدَ الطَّهورِ عَشْرُ حَسَناتٍ فَتَطَهَّروا وَ إیاکُمْ وَ الْکَسَلَ فَإنَّ مَنْ کَسِلَ لَمْ یؤَدِّ حَقَّ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ تَنَظَّفوا بِالْماءِ مِنْ نَتْنِ الرّیحِ الَّذی یتَأذَّی بِهِ تَعَهَّدوا أنْفُسَکُمْ فَإنَّ اللهَ یُبْغِضُ مِنْ عِبادِهِ الْقاذورَةَ الَّذی یتَأنَّفُبِهِ مَنْ جَلَسَ إلَیهِ إذا خالَطَ النَّوْمُ الْقَلْبَ وَجَبَ الْوُضوءُ إذا غَلَبَتْکَ عَیْنُکَ وَ أنْتَ فی الصَّلاةِ فَاقْطَعِ الصَّلاةَ وَ نَمْ فَإنَّکَ لا تَدْری[3] لَعَلَّکَ أنْ تَدْعوَ عَلَی نَفْسِکَ.
——————————
[1]– الخصال- 619- 629.
[2]– و فیه- للوضوء.
[3]– فی المصدر زیادة- تدعو لک أو علی نفسک.
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را از پدرش از سعد بن عبدالله القمی از محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی از قاسم بن یحیی بن حسن بن راشد از جدش، از ابوبصیر الاسدی و محمد بن مسلم روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند، مگر حسن بن راشد که از ثقات درجه دو است.
1. عبارت «مَنْ کانَ عَلَی یَقینٍ فَشَکَّ فَلْیُمْضِ عَلَی یَقینِهِ فَإنَّ الشَّکَّ لا ینْقُضُ الْیقینَ» شبیه همان عبارت پایانی روایت 631 است که درباره آن سخن گفتیم و در شرح کفایه، قسمت اصل استصحاب، بحث مفصلی داشتیم که این هم در صدد بیان دستورالعملی کلی است و حصر در وضو ندارد، هر چند در اینجا برای وضو آمده است و در اصل آن را به عنوان مصداق بیان کرده است.
2. در اینجا آمده است که وضو بعد از طهور، ده حسنه دارد. اول چیزی که اینجا مطرح است اینکه منظور از طهور چیست؟ آیا طهارت به معنای متعارف است، یا طهارت به معنای عام؟ منظور آیا پاکیزگی بعد از بول و موفوع است، یا هر نوع شست و شویی. اگر طهور به معنای خاص آن بگیریم، به نوعی میتوان در بیان این استحباب دائمالوضو بودن باشد. اما اگر طهور را به معنای عام بگیریم، ضمن اینکه شاید به استحباب دائمالوضو بودن اشاره دارد، به استحباب وضو روی وضو هم مربوط میشود.
3. نکته دیگر اینکه اگر طهور را به معنای عام آن بگیریم، شاید بتوان گفت این روایت قرینهای است بر اینکه وضو به ما هو وضو جایگاه دارد و منظور صرفاً شست و شو و پاکیزگی نیست، اما اگر طهور در این ها به معنای طهارت از حدثها باشد، ممکن است وضو به ما هو وضو مهم باشد و ممکن است آن چیزی باشد که جلسه قبل، شیخ نزار گفتند. به نظر این مطلب قطعی نیست، چرا که حتی در حالت اول هم میتوان فرضیه شیخ نزار را برداشت کرد. تکرار و استمرار بر شست و شو و نظافت، تا زمانی که موجب وسواس و مانند آن نباشد، خوب است و قابل توصیه.
4. پس حداقل دو چیز را نشان میدهد، یکی استحباب وضو بعد از طهارت که این طهارت ممکن است از حدثهای اصغر و اکبر باشد و به نظر حقیر ممکن است هر نظافتی هم باشد. حالا اگر بخواهیم علی المشهور، وضو را فعلی صرفاً دینی بگیریم که البته موجب نظافت هم هست، معلوم میشود که تکرار وضو مطلوب الله تعالی است. حتی اگر بخواهیم فرضیه شیخ نزار را بپذیریم، معلوم میشود، تمیزی و شادابی مستمر هم مطلوب الله تعالی است که البته حتی اگر این فرضیه را هم نپذیریم، در اصل این مطلب، شکی نیست که تمیزی و شادابی مستمر، مطلوب شارع مقدس است.
5. سپس امام علیهالسلام میفرمایند که خود را پاکیزه کنید و با «و إیاکم» توصیه جدی دارند که کسالت و بیحالی و تنبلی نکنید، چرا که فرد فرد بیحال و تنبل نمیتواند حق الله عز و جل را ادا کند. به عبارت دیگر یکی از شروط اولیه ادای حق الله تعالی، پرهیز از کسالت، بیحالی و تنبلی است. این نیز مؤید همان تراوت و شادابی است که در بند قبل عرض کردم.
6. «نتن» به معنای بوی بد است. عبارت «تَنَظَّفوا بِالْماءِ مِنْ نَتْنِ الرّیحِ الَّذی یتَأذَّی بِهِ» یعنی با آب از بوی بدی که آزار میرساند، نظافت کنید. بعضی گفتهاند منظور از آب در اینجا وضو است، یعنی بعد از خروج بادی که بویش آزاردهنده است، وضو بگیرید تا بوی بد رفع شود. این معنا سخت میچسبد، اما معنای دیگری هم هست که به نظر مقبول است و نیاز به شرح و حاشیه ندارد و آن اینکه بوی بد خارج شده از مقعد که گاهی همراه ذرات ریز غائط است و گاهی این ذرات، موجب بدبویی اطراف مقعد یا حتی لباس انسان میشود و حتی گستردهتر از آن، هر بوی بد، از هر جایی که هست را به آب بشویید و خود را از آن پاکیزه کنید، چرا که «فَإنَّ اللهَ یُبْغِضُ مِنْ عِبادِهِ الْقاذورَةَ الَّذی یتَأنَّفُ بِهِ مَنْ جَلَسَ إلَیهِ»، یعنی الله بنده چرکین و آلوده را که افراد از همنشینی با او، به جهت بوی بدش، متنفر شود، دشمن دارد. با این حساب، این عبارات روایت اصلاً به وضو مربوط نمیشود که اتفاقا همین عبارت آخر، مؤید همین معنا است. عبارات بعدی هم درباره وضو گفته شده است، مطلبی مستقل است. با این حساب، این قسمت روایت سه جزء مستقل دارد. یکی همین جزء که در باب پرهیز از بوی متعفن است، دوم در باب وضو که در بند بعدی به آن اشاره میکنیم و سوم در باب صلاة که آن گذر خواهیم کرد و به جای خودش وا میگذاریم.
7. در ضمن من از این روایت یک مطلب خاص متوجه میشوم که بسیار قابل تأمل است. به نظر حقیر امیرالمؤمنین علیهالسلام توصیه میکنند که « تَنَظَّفوا بِالْماءِ مِنْ نَتْنِ الرّیحِ الَّذی یتَأذَّی بِهِ» یعنی خود را از هر بوی بدی که آزار میرساند، نظافت کنید. حالا میخواهد این بوی بد، بوی عرق باشد، بوی باد شکم باشد، یا هر بوی بد دیگری. حتی با عنایت به عبارت بعدی که میفرمایند: «تَعَهَّدوا أنْفُسَکُمْ»، علاوه بر آنچه پیش از این گفتیم، میخواهند بگویند مکرر لباستان را، از جمله لباس زیرتان را وارسی کنید و اگر آلودگی در آن دیدید، آن آلودگی را رفع کنید و قس علی هذا.
8. سپس امام علیهالسلام میفرمایند که بعد خواب قلبی، یا همان خواب خیلی خیلی عمیق که توضیحش را در روایات قبلی گفتیم، وضو لازم میشود.
در پایان هم نکته بسیار مهمی درباره شکستن صلاة به هنگام غلبه خواب بر چشم آمده است که چون به بحث فعلی ما مربوط نیست، میگذاریم برای جای خودش.