حدیث 5524
(5524) الکافی (ح 1996): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ صَفْوانَ الْجَمّالِ قالَ: «وَقَعَ بَیْنَ أبیعَبْدِاللهِ علیهالسلام وَ بَیْنَ عَبْدِاللهِ بْنِ الْحَسَنِ کَلامٌ حَتَّی وَقَعَتِ الضَّوْضاءُ بَیْنَهُمْ وَ اجْتَمَعَ النّاسُ. فَافْتَرَقا عَشیَّتَهُما بِذَلِکَ وَ غَدَوْتُ فی حاجَةٍ. فَإذا أنا بِأبیعَبْدِاللهِ علیهالسلام عَلَی بابِ عَبْدِاللهِ بْنِ الْحَسَنِ وَ هُوَ یَقولُ: «یا جاریَةُ! قولی لِأبیمُحَمَّدٍ یَخْرُجُ.»» قالَ: «فَخَرَجَ فَقالَ: «یا أباعَبْدِاللهِ! ما بَکَّرَ بِکَ؟» فَقالَ: «إنّی تَلَوْتُ آیَةً مِنْ کِتابِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْبارِحَةَ، فَأقْلَقَتْنی.» قالَ: «وَ ما هیَ؟» قالَ: «قَوْلُ اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ ذِکْرُهُ: «الَّذینَ یَصِلونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أنْ یوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافونَ سوءَ الْحِسابِ».» فَقالَ: «صَدَقْتَ! لَکَأنّی لَمْ أقْرَأْ هَذِهِ الْآیَةَ مِنْ کِتابِ اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ قَطُّ.» فَاعْتَنَقا وَ بَکَیا.»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از ابن عیسی الاشعری از علی بن حکم از صفوان بن مهران الجمال روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: صحیح.
صفوان الجمال روایت کرد: «بین ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام و بین عبدالله بن حسن، گفت و گویی واقع شد تا سر و صدا بینشان بلند شد و مردم جمع شدند. پس شب هنگام به همان (اختلاف) از هم جدا شدند و صبح در (طلب) حاجتی حرکت کردم. پس من ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام را بر در (خانه) عبدالله بن حسن یافتم که ایشان میفرمود: «ای جاریه! به ابومحمد بگو که خارج شود.»» (راوی) گفت: «پس خارج شد و گفت: «ای اباعبدالله! صبح زود تو را چه شده است؟» پس فرمودند: «همانا صبح آیهای از کتاب الله عز و جل را قرائت کردم که مضطربم نمود.» گفت: «و آن چیست؟» فرمودند: «کلام الله عز و جل ذکره: «الَّذینَ یَصِلونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أنْ یوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافونَ سوءَ الْحِسابِ».» پس گفت: «راست گفتی! گویی که تا به حال هرگز این آیه را از کتاب الله عز و جل نخوانده بودم.» پس همدیگر را در آغوش کشیدند و گریستند.»