حدیث 5377
(5377) علل الشرائع (ج 1، ص 55): أبی رحمهالله قالَ حَدَّثَنا سَعْدُ بْنُ عَبْدِاللهِ عَنْ إبْراهیمَ بْنِ هاشِمٍ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ الْمُغیرَةِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ علیهالسلام قالَ: «اسْتَأْذَنَتْ زَلیخا عَلَی یوسُفَ. فَقیلَ لَها: «إنّا نَکْرَهُ أنْ نُقَدِّمَ بِکِ عَلَیْهِ لِما کانَ مِنْکِ إلَیْهِ.» قالَتْ: «إنّی لا أخافُ مَنْ یَخافُ اللهَ.» فَلَمّا دَخَلَتْ، قالَ لَها: «یا زَلیخا! ما لی أراکِ، قَدْ تَغَیَّرَ لَوْنُکِ؟!» قالَتِ: «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ الْمُلوکَ بِمَعْصیَتِهِمْ عَبیداً وَ جَعَلَ الْعَبیدَ بِطاعَتِهِمْ مُلوکاً.» قالَ لَها: «ما الَّذی دَعاکِ، یا زَلیخا! إلَی ما کانَ مِنْکِ؟» قالَتْ: «حُسْنُ وَجْهِکَ یا یوسُفُ!» فَقالَ: «کَیْفَ لَوْ رَأیْتِ نَبیّاً یُقالُ لَهُ مُحَمَّدٌ. یَکونُ فی آخِرِ الزَّمانِ. أحْسَنَ مِنّی وَجْهاً وَ أحْسَنَ مِنّی خُلُقاً وَ أسْمَحَ مِنّی کَفّاً.» قالَتْ: «صَدَقْتَ؟» قالَ: «وَ کَیْفَ عَلِمْتِ أنّی صَدَقْتُ؟» قالَتْ: «لِأنَّکَ حینَ ذَکَرْتَهُ، وَقَعَ حُبُّهُ فی قَلْبی.» فَأوْحَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إلَی یوسُفَ أنَّها قَدْ صَدَقَتْ وَ أنّی قَدْ أحْبَبْتُها لِحُبِّها مُحَمَّداً. فَأمَرَهُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی أنْ یَتَزَوَّجَها.»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
شیخ صدوق این حدیث را از پدرش از سعد بن عبدالله القمی از ابراهیم بن هاشم القمی از عبدالله بن مغیره از من ذکره روایت کرده است که این فرد اخیر، ابتداء مجهول است که به واسطه عبدالله بن مغیره توثیق درجه دو میشود و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام فرمودند: «زلیخا بر یوسف علیهالسلام اذن گرفت. پس به او گفته شد: «همانا ما آن را ناخوشایند داریم مقدم داریم تو را بر او به خاطر آنچه از تو به او رسیده است.» (زلیخا) گفت: «همانا من نمیترسم از کسی که از الله میترسد.» پس هنگامی که داخل شد، (یوسف علیهالسلام) به او گفت: «ای زلیخا! چرا تو را چنین میبینم، رنگت تغییر کرده است؟» گفت: «الله را سپاس که قرار داد حکمرانان را به واسطه معصیتشان بنده و قرار داد بنده را به جهت طاعتش، حکمران.» (یوسف علیهالسلام) به او گفت: «چه چیزی تو را دعوت کرد، ای زلیخا! به سوی آنچه از تو بود؟» گفت: «زیبایی صورت ای یوسف!» پس گفت: «چگونه است اگر ببینی نبیای را که به او محمد گفته میشود. در آخر الزمان میباشد. نیکوتر از من به صورت و نیکوتر از من به اخلاق و نیکوتر از من به سخاوت است.» (زلیخا) گفت: «راست گفتی.» (یوسف علیهالسلام) گفت: «و چگونه دانستی که من راست گفتهام؟» گفت: «چرا که تو هنگامی که یادش کردی، محبتش در دلم واقع شد.» پس وحی کرد الله عز و جل به یوسف که او راست گفته است. و همانا من او را دوست میدارم به جهت دوستیش برای محمد. پس امر کرد او را الله تبارک و تعالی که او را تزویج کن.»