الحدیث 32 / 1

1/32- محمد بن یعقوب (الکلینی): عن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن ابن سنان، عن أبی‌الصباح بن عبدالحمید، عن محمد بن مسلم، عن أبی‌جعفر علیه‌السلام قال: «و الله للذی صنعه الحسن بن علی علیهما السلام کان خیرا لهذه الأمة مما طلعت علیه الشمس، (ف) و الله لقد نزلت هذه الآیة: أ لَمْ تَرَ إلَی الَّذینَ قیلَ لَهُمْ کُفّوا أیْدیَکُمْ وَ أقیموا الصَّلاةَ وَ آتوا الزَّکاةَ؟، إنما هی طاعة الإمام و طلبوا القتال، فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ مع الحسین علیه‌السلام، قالوا: رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنا الْقِتالَ؟ لَوْ لا أخَّرْتَنا إلی أجَلٍ قَریبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ؟[1] أرادوا تأخیر ذلک إلی القائم علیه‌السلام.»[2]
—————————————-
[1]. از دو آیه در سوره‌های نساء (4): 78 و ابراهیم (14): 45 برگرفته و تلفیق شده است.
[2]. روضه کافی: 330 [ح 506].

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام غیر معتبر است.
این حدیث را ثقةالاسلام الکلینی از محمد بن یحیی العطار از احمد بن محمد بن عیسی الاشعری از محمد بن سنان از ابوصباح بن عبدالحمید از محمد بن مسلم روایت کرده است که دو نکته درباره سند این روایت قابل تأمل است.
اول این‌که ابوالصباح بن عبدالحمیدِ مجهول است، البته ممکن است صباح بن عبدالحمید درست باشد که در این صورت ثقه درجه دو است، اما این مطلب فقط در حد یک حدس و گمان است.
دوم این‌که محمد بن سنان در سند حدیث است که از مشاهیر کذابون است و در نتیجه طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر نیست.
شبیه این حدیث در تفسیر العیاشی (ج 1، ص 258) هم به صورت مرسل آمده است.

هر چند سند این حدیث به امام معصوم علیه‌السلام معتبر نیست، اما شاید بتوان گفت بعضی مطالب آن به قرینه خارجیه تأیید می‌شود. مثلاً این‌که وقتی امام مجتبی علیه‌السلام اراده جنگ داشت، او را همراهی نکردند، اما آن‌جا که ناچار به مصالحه شد و به مدینه بازگشت، او را تحریص به جنگی می‌کردند که حداقل پیمان‌شکنی بود و معلوم هم نبود که تا چه اندازه او را در این اصرا خود، همراهی کنند.
در زمان حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام وضعیت کمی فرق داشت، یعنی این‌که مردم از همراهی و کارزار در رکاب ایشان خودداری کردند، کمابیش درست است. این‌که عرض کردم کمابیش، به این جهت است که عده‌ای این کار را کردند، اما این مسأله چندان گسنرده همگانی نبود.
نکته مهم‌تر این‌که شاید از عبارت پایانی این روایت، این مطلب به ذهن خطور کند که مردمان عصر امام حسین علیه‌السلام، اطلاعاتی درباره ظهور قائم آل محمد داشته‌اند و نیز می‌دانسته‌اند که او هر که هست، حسین بن علی علیه‌السلام نیست. این برداشت از روایت خالی از وجه نیست و حتی مؤیداتی هم دارد، اما این‌که چقدر رواج داشته است، نیاز به بررسی جدی دارد. در بعضی از گزارش‌ها آمده است که مختار برای موجه جلوه دادن قیام خود، به دنبال همراهی معنوی امام زین‌العابدین علیه السلام بود که به هر دلیل این همراهی انجام نشد، اما با همراهی محمد بن علی الحنفیه، عموی ایشان همراه بود و ظاهرا مختار در بعضی نامه‌ها، او را مهدی خطاب کرده است. قصد من در این‌جا نقد و بررسی علت عدم همراه امام سجاد علیه‌الاسلام، یا علت همراهی محمد الحنفیه، یا عمل‌کرد مختار، یا ریشه‌یابی فرقه کیسانیه که می‌گویند مدعی مهدویت محمد الحنفیه بودند و این دسن مسائل نیست و فقط خواستم بگویم که اگر این گزارش‌ها درست باشد، موضوع مهدویت در آن عصر هم مطرح بوده، اما این‌که چقدر مطرح بوده، نمی‌دانم و باید بررسی شود، اما حداقل به استناد این روایت شاید در قرن چهارم بوده، یا شاید هم قبل آن، نمی‌توان چیزی را اثبات کرد، یا قرینه‌ای بر اثبات یا تأیید مطرح بودن مهدویت در آن زمان کرد.

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه