حدیث 5494
(5494، 5495، 5824، 5825، 7683 و 7684) الکافی (ح 15141) و قرب الإسناد (ص 71): عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ عَنْ هارونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أبیعَبْدِاللهِ علیهالسلام قالَ: «کانَ عَلیٌّ علیهالسلام یَقومُ فی الْمَطَرِ أوَّلَ ما یَمْطُرُ، حَتَّی یَبْتَلَّ رَأْسُهُ وَ لِحْیَتُهُ وَ ثیابُهُ. فَقیلَ لَهُ: «یا أمیرَالْمُؤْمِنینَ! الْکِنَّ، الْکِنَّ.» فَقالَ: «إنَّ هَذا ماءٌ قَریبُ عَهْدٍ بِالْعَرْشِ.» ثُمَّ أنْشَأ یُحَدِّثُ فَقالَ: «إنَّ تَحْتَ الْعَرْشِ بَحْراً، فیهِ ماءٌ، یُنْبِتُ أرْزاقَ الْحَیَواناتِ. فَإذا أرادَ اللهُ عَزَّ ذِکْرُهُ أنْ یُنْبِتَ بِهِ ما یَشاءُ لَهُمْ، رَحْمَةً مِنْهُ لَهُمْ، أوْحَی اللهُ إلَیْهِ. فَمَطَرَ ما شاءَ مِنْ سَماءٍ إلَی سَماءٍ، حَتَّی یَصیرَ إلَی سَماءِ الدُّنْیا.» فیما أظُنُ، فَیُلْقیَهُ إلَی السَّحابِ وَ السَّحابُ بِمَنْزِلَةِ الْغِرْبالِ. ثُمَّ یوحی اللهُ إلَی الرّیحِ أنِ اطْحَنیهِ وَ أذیبیهِ ذَوَبانَ الْماءِ. ثُمَّ انْطَلِقی بِهِ إلَی مَوْضِعِ کَذا وَ کَذا، فَامْطُری عَلَیْهِمْ. فَیَکونَ کَذا وَ کَذا عُباباً وَ غَیْرَ ذَلِکَ. فَتَقْطُرُ عَلَیْهِمْ عَلَی النَّحْوِ الَّذی یَأْمُرُها بِهِ. فَلَیْسَ مِنْ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ إلّا وَ مَعَها مَلَکٌ حَتَّی یَضَعَها مَوْضِعَها وَ لَمْ یَنْزِلْ مِنَ السَّماءِ قَطْرَةٌ مِنْ مَطَرٍ إلّا بِعَدَدٍ مَعْدودٍ وَ وَزْنٍ مَعْلومٍ، إلّا ما کانَ مِنْ یَوْمِ الطّوفانِ عَلَی عَهْدِ نوحٍ علیهالسلام. فَإنَّهُ نَزَلَ ماءٌ مُنْهَمِرٌ بِلا وَزْنٍ وَ لا عَدَدٍ.»» قالَ: «وَ حَدَّثَنی أبوعَبْدِاللهِ علیهالسلام قالَ: «قالَ لیَ أبی علیهالسلام: «قالَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ علیهالسلام: «قالَ رَسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ السَّحابَ غَرابیلَ لِلْمَطَرِ. هیَ تُذیبُ الْبَرَدَ حَتَّی یَصیرَ ماءً، لِکَیْ لا یُضِرَّ بِهِ شَیْئاً. یُصیبُهُ الَّذی تَرَوْنَ فیهِ مِنَ الْبَرَدِ وَ الصَّواعِقِ نَقِمَةٌ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ یُصیبُ بِها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ.»» ثُمَّ قالَ: «قالَ رَسولُ اللهِ صلیاللهعلیهوآله: «لا تُشیروا إلَی الْمَطَرِ وَ لا إلَی الْهِلالِ، فَإنَّ اللهَ یَکْرَهُ ذَلِکَ.»»»»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از علی بن ابراهیم القمی از هارون بن مسلم از میعده بن صدقه روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
عبدالله بن جعفر الحمیری قسمت آخر این حدیث را از هارون به مسلم به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: ضعیف.
مسعده بن صدقه از ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام (روایت کرد که) فرمودند: «علی علیهالسلام در اولین بارانی که میبارید، میایستاد تا سرشان و ریششان و لباسشان کاملاً خیس شود. پس به ایشان گفته شد: «ای امیر مؤمنان! سقف، سقف.» پس فرمودند: «همانا این آبی نزدیک عهد عرش است.» پس انشای حدیث کرده، پس فرمودند: «همانا زیر عرش دریایی است که در آن آبی است که روزی موجودات در آن میروید. پس هنگامی که الله عز ذکره اراده کند که بروید بر آنچه برای آنها میخواهد، از باب رحمتی از او برای آنها، پس آنچه اراده کند، ببارد از آسمانی به سوی آسمانی تا به آسمان دنیا برسد. در آنچه گمان میکنم[1] پس آن را به سوی ابری القا میکند و ابر به منزله غربال است. پس وحی میکند الله به سوی باد که آن را بکوب و به مانند آب ذوب کن. سپس آن را به موضع فلان و فلان ببر، پس بر آنها بباران. پس سیلوار شود غیر آن. پس ببارد بر آنها بر نحوی که به آن امر شده است. پس قطرهای نمیبارد مگر آنکه همراه آن ملکی است که آن را در موضعش قرار میدهد و قطرهای از باران از آسمان نازل نمیشود مگر به عدد معدود و وزن معلوم، مگر آنچه از زمان طوفان بر عهد نوح علیهالسلام بود. پس همانا آن نازل شد آبی ریزان بدون وزن عدد.»» (راوی) گفت: «حدیث کرد مرا ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام، گفت: «پدرم علیهالسلام برایم گفت: «امیر مؤمنان علیهالسلام فرمود: «رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «همانا الله عز و جل، قرار داد ابرها را غربالهایی برای باران. آن یخ را ذوب میکند تا آب شود، بلکه چیزی به واسطه آن ضرر نبیند. کسانی که در آن از یخ و صاعقهها میبینند، عذابی است از الله عز و جل که به کس از بندگانش که بخواهد، اصابت میدهد.»» سپس گفتند: «رسول الله صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «اشاره نکنید به سوی باران و نه به سوی هلال، چرا که الله آن را ناخوش دارد.»»»»»[2]
———-
[1]– معلوم نیست این عبارت از جانب راوی است یا جانب امام علیهالسلام. عدهای با توجه به اعتقادشان درباره علم ائمه علیهمالسلام، اینگونه عبارات را از جانب روات دانستهاند که با این حساب، حجیت قسمتهایی از روایت که به این عبارت بر میگردد، محل کلام است. عدهای هم بعضی از اینگونه عبارات را از جانب خود ائمه علیهمالسلام میدانند که بحثش مفصل است.
[2]– منظور از اشاره نکردن به باران و هلال، آن است که چیزی از سعد و شر اوقات و غیر آن را به آنها نسبت ندهید.