حدیث 3607
(3607، 7050 و 10205) الکافی (ح 262) و التوحید (ص 110): أحْمَدُ بْنُ إدْریسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِالْجَبّارِ عَنْ صَفْوانَ بْنِ یَحْیَی قالَ: «سَألَنی أبوقُرَّةَ الْمُحَدِّثُ أنْ أُدْخِلَهُ عَلَی أبیالْحَسَنِ الرِّضا علیهالسلام. فَاسْتَأْذَنْتُهُ فی ذَلِکَ. فَأذِنَ لی. فَدَخَلَ عَلَیْهِ، فَسَألَهُ عَنِ الْحَلالَ وَ الْحَرامِ وَ الْأحْکامِ حَتَّی بَلَغَ سُؤالُهُ إلَی التَّوْحیدِ. فَقالَ أبوقُرَّةَ: «إنّا رُوّینا أنَّ اللهَ قَسَمَ الرُّؤْیَةَ وَ الْکَلامَ بَیْنَ نَبیَّیْنِ. فَقَسَمَ الْکَلامَ لِموسَی وَ لِمُحَمَّدٍ الرُّؤْیَةَ.» فَقالَ أبوالْحَسَنِ علیهالسلام: «فَمَنِ الْمُبَلِّغُ عَنِ اللهِ إلَی الثَّقَلَیْنِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإنْسِ: «لا تُدْرِکُهُ الْأبْصارُ» وَ «لا یُحیطونَ بِهِ عِلْماً» وَ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»؟ أ لَیْسَ مُحَمَّدٌ؟» قالَ: «بَلَی!» قالَ: «کَیْفَ یَجیءُ رَجُلٌ إلَی الْخَلْقِ جَمیعاً، فَیُخْبِرُهُمْ أنَّهُ جاءَ مِنْ عِنْدِ اللهِ وَ أنَّهُ یَدْعوهُمْ إلَی اللهِ بِأمْرِ اللهِ، فَیَقولُ: ««لا تُدْرِکُهُ الْأبْصارُ» وَ «لا یُحیطونَ بِهِ عِلْماً» وَ «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»»، ثُمَّ یَقولُ: «أنا رَأیْتُهُ بِعَیْنی وَ أحَطْتُ بِهِ عِلْماً وَ هُوَ عَلَی صورَةِ الْبَشَرِ»؟ أ ما تَسْتَحونَ؟ ما قَدَرَتِ الزَّنادِقَةُ أنْ تَرْمیَهُ بِهَذا أنْ یَکونَ یَأْتی مِنْ عِنْدِ اللهِ بِشَیْءٍ، ثُمَّ یَأْتی بِخِلافِهِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ.» قالَ أبوقُرَّةَ: «فَإنَّهُ یَقولُ: «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری».» فَقالَ أبوالْحَسَنِ علیهالسلام: «إنَّ بَعْدَ هَذِهِ الْآیَةِ، ما یَدُلُّ عَلَی ما رَأی. حَیْثُ قالَ: «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی». یَقولُ ما کَذَبَ فُؤادُ مُحَمَّدٍ ما رَأتْ عَیْناهُ. ثُمَّ أخْبَرَ بِما رَأی، فَقالَ: «لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری»، فَآیاتُ اللهِ غَیْرُ اللهِ وَ قَدْ قالَ اللهُ: «وَ لا یُحیطونَ بِهِ عِلْماً». فَإذا رَأتْهُ الْأبْصارُ، فَقَدْ أحاطَتْ بِهِ الْعِلْمَ وَ وَقَعَتِ الْمَعْرِفَةُ.» فَقالَ أبوقُرَّةَ: «فَتُکَذِّبُ بِالرِّوایاتِ؟» فَقالَ أبوالْحَسَنِ علیهالسلام: «إذا کانَتِ الرِّوایاتُ مُخالِفَةً لِلْقُرْآنِ، کَذَّبْتُها وَ ما أجْمَعَ الْمُسْلِمونَ عَلَیْهِ أنَّهُ لا یُحاطُ بِهِ عِلْماً وَ لا تُدْرِکُهُ الْأبْصارُ وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ.»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از احمد بن ادریس القمی از محمد بن عبدالجبار از صفوان بن یحیی روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخ صدوق نیز شبیه این حدیث را از علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق از ثقةالاسلام الکلینی به باقی سند روایت کرد.
* * *
علامه مجلسی: صحیح.
صفوان بن یحیی روایت کرد: «ابوقره محدث از من درخواست کرد که او را نزد ابوالحسن الرضا علیهالسلام وارد کنم. پس از ایشان درباره آن اذن خواستم. پس به من اذن دادند. پس بر ایشان وارد شد و از ایشان درباره حلال و حرام و احکام سؤال کرد تا سؤال او به توحید رسید. پس ابوقره گفت: «همانا برای ما روایت شده است که دیدن و سخن گفتن را بین انبیاء تقسیم کرد. پس سخن گفتن را برای موسی تقسیم کرد و دیدن را برای محمد.» پس ابوالحسن (امام رضا علیهالسلام) فرمودند: «پس چه کسی تبلیغکننده از جانب الله به سوی ثقلین، از جن و انس بود که «لا تُدْرِکُهُ الْأبْصارُ» و «لا یُحیطونَ بِهِ عِلْماً» و «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»؟ آیا محمد نیست؟» گفت: «آری!» فرمود: «چگونه فردی به سوی همه خلق میآید، پس آنها را خبر میدهد که از جانب الله آمده است و اینکه به امر الله آنها را به سوی الله دعوت میکند، پس میگوید: «لا تُدْرِکُهُ الْأبْصارُ» و «لا یُحیطونَ بِهِ عِلْماً» و «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»»؟ آیا حیا نمیکنید؟ زندیقها هم نتوانستند چنین چیزی به او بیاندازند که چیزی از جانب الله بیاورد، سپس از وجهی دیگر خلاف آن را بیاورد.» ابوقره گفت: «پس به یقین او میفرماید: «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری».» ابوالحسن (امام رضا علیهالسلام) فرمودند: «به یقین بعد این آیه، چیزی است که دلالت میکند بر آن چه دید. آنجا که فرمود: «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی». میفرماید قلب محمد تکذیب نکرد آنچه را دو چشمش دید. سپس خبر داد به آنچه دید، پس فرمود: «لَقَدْ رَأی مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری»، پس نشانههای الله غیر الله است و الله فرموده است: «وَ لا یُحیطونَ بِهِ عِلْماً». پس چنان چه دیدهها او را ببیند، پس علم به او احاطه یابد و شناخت واقع گردد.» پس ابوقره گفت: «پس روایات را تکذیب میکنید؟» ابوالحسن (امام رضا علیهالسلام) فرمودند: «چنانچه روایات مخالف برای قرآن باشد، تکذیبشان میکنم و آن چه مسلمانان بر آن اجماع دارند، این است که علم به او احاطه ندارد و چشمها او را درک نمیکند و چیزی شبیه او نیست»».