حدیث 2249
(2249) الکافی (ح 9809)، التهذیب (ج 7، ح 1169) و الإستبصار (ج 3، 573): أبوعَلیٍّ الْأشْعَریُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِالْجَبّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إسْماعیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شاذانَ عَنْ صَفْوانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مَنْصورِ بْنِ حازِمٍ قالَ: «کُنْتُ عِنْدَ أبیعَبْدِاللهِ علیهالسلام فَأتاهُ رَجُلٌ، فَسَألَهُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأةً، فَماتَتْ قَبْلَ أنْ یَدْخُلَ بِها. أ یَتَزَوَّجُ بِأُمِّها؟» فَقالَ أبوعَبْدِاللهِ علیهالسلام: «قَدْ فَعَلَهُ رَجُلٌ مِنّا، فَلَمْ نَرَ بِهِ بَأْساً.» فَقُلْتُ: «جُعِلْتُ فِداکَ! ما تَفْخَرُ الشّیعَةُ إلّا بِقَضاءِ عَلیٍّ علیهالسلام فی هَذِهِ الشَّمْخیَّةِ الَّتی أفْتاها ابْنُ مَسْعودٍ أنَّهُ لا بَأْسَ بِذَلِکَ. ثُمَّ أتَی عَلیّاً علیهالسلام، فَسَألَهُ. فَقالَ لَهُ عَلیٌّ علیهالسلام: «مِنْ أیْنَ أخَذْتَها؟» فَقالَ: «مِنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ رَبائِبُکُمُ اللّاتی فی حُجورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللّاتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإنْ لَمْ تَکونوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ»». فَقالَ عَلیٌّ علیهالسلام: «إنَّ هَذِهِ مُسْتَثْناةٌ وَ هَذِهِ مُرْسَلَةٌ «وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ»»». فَقالَ أبوعَبْدِاللهِ علیهالسلام لِلرَّجُلِ: «أ ما تَسْمَعُ ما یَرْوی هَذا عَنْ عَلیٍّ علیهالسلام.» فَلَمّا قُمْتُ، نَدِمْتُ وَ قُلْتُ: «أیَّ شَیْءٍ صَنَعْتُ؟ یَقولُ هُوَ قَدْ فَعَلَهُ رَجُلٌ مِنّا، فَلَمْ نَرَ بِهِ بَأْساً وَ أقولُ أنا قَضَی عَلیٌّ علیهالسلام فیها.» فَلَقیتُهُ بَعْدَ ذَلِکَ، فَقُلْتُ: «جُعِلْتُ فِداکَ! مَسْألَةُ الرَّجُلِ إنَّما کانَ الَّذی قُلْتُ یَقولُ، کانَ زَلَّةً مِنّی، فَما تَقولُ فیها؟» فَقالَ: «یا شَیْخُ! تُخْبِرُنی أنَّ عَلیّاً علیهالسلام قَضَی بِها وَ تَسْألُنی ما تَقولُ فیها.»»
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
از احمد بن ادریس القمی از محمد بن عبدالجبار از صفوان به یحیی از منصور بن حازم
از محمد بن اسماعیل البندقی از فضل بن شاذان از صفوان به یحیی از منصور بن حازم
روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخالطائفه نیز شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به ثقةالاسلام الکلینی که معتبر درجه یک است، به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: صحیح.
منصور بن حازم روایت کرد: «نزد ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام بودم که فردی نزد ایشان آمد، پس از ایشان از مردی سؤال کرد که زنی را تزویج میکند، پس آن زن قبل آنکه با او همبستری شود، مرد. آیا میتواند با مادر او ازدواج کند؟ پس ابوعبدالله علیهالسلام فرمودند: «آن را فردی قبل از ما انجام داده است، پس در آن اشکالی نمیبینیم.» عرض کردم: «فدایتان شوم! شیعه افتخار نمیکند، مگر به قضاوت علی علیهالسلام در این امر شامخی که ابن مسعود به آن فتوا داد که آن اشکالی ندارد. سپس نزد علی علیهالسلام آمد و از او سؤال کرد. پس علی علیهالسلام به او فرمود: «آن را از کجا گرفتی؟» پس گفت:«از کلام الله عز و جل: «وَ رَبائِبُکُمُ اللّاتی فی حُجورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللّاتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإنْ لَمْ تَکونوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ»». پس علی علیهالسلام فرمود: «به یقین این استثنا است و این «وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ» ارسال دارد.»» پس ابوعبدالله (امام صادق) علیهالسلام به آن مرد فرمودند: «آیا نمیشنوی آنچه را این مرد از علی علیهالسلام روایت میکند؟» پس هنگامی که برخواستم، پشیمان شدم و گفتم: «چه کردم؟ او میگوید کسی از ما این کار را انجام داد، پس در آن اشکالی نمیبینیم و من میگویم که علی علیهالسلام در آن (اینگونه) قضاوت کرد.» پس بعد از آن ایشان را ملاقات کردم و عرض کردم: «فدایتان شوم! مسأله فردی که من گفتم میگویند، لغزشی از من بود، پس در آن چه میفرمایید؟» پس فرمودند: «ای شیخ مرا خبر میدهی که علی علیهالسلام به آن قضاوت کرد و سؤال میکنی که درباره آن چه میگویی؟»»