حدیث 2197

(2197) الکافی (ح 13394)، التهذیب (ج 9، ح 1041) و الفقیه (ح 6515): عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ عَنِ ابْنِ أبی‌عُمَیْرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عیسَی عَنْ یونُسَ بْنِ عَبْدِالرَّحْمَنِ جَمیعاً عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ قالَ: «قُلْتُ لِزُرارَةَ: «إنّی سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ مُسْلِمٍ وَ بُکَیْراً یَرْویانِ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام فی زَوْجٍ وَ أبَوَیْنِ وَ ابْنَةٍ: «فَلِلزَّوْجِ الرُّبُعُ، ثَلاثَةُ أسْهُمٍ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ سَهْماً وَ لِلْأبَوَیْنِ السُّدُسانِ، أرْبَعَةُ أسْهُمٍ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ سَهْماً وَ بَقیَ خَمْسَةُ أسْهُمٍ، فَهُوَ لِلِابْنَةِ، لِأنَّها لَوْ کانَتْ ذَکَراً، لَمْ یَکُنْ لَها غَیْرُ خَمْسَةٍ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ سَهْماً وَ إنْ کانَتا اثْنَتَیْنِ، فَلَهُما خَمْسَةٌ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ سَهْماً، لِأنَّهُما لَوْ کانا ذَکَرَیْنِ، لَمْ یَکُنْ لَهُما غَیْرُ ما بَقیَ خَمْسَةٌ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ.» قالَ زُرارَةُ: «هَذا هُوَ الْحَقُّ، إذا أرَدْتَ أنْ تُلْقیَ الْعَوْلَ، فَتَجْعَلَ الْفَریضَةَ لا تَعولُ. فَإنَّما یَدْخُلُ النُّقْصانُ عَلَی الَّذینَ لَهُمُ الزّیادَةُ مِنَ الْوُلْدِ وَ الْأخَواتِ مِنَ الْأبِ وَ الْأُمِّ، فَأمّا الزَّوْجُ وَ الْإخْوَةُ لِلْأُمِّ، فَإنَّهُمْ لا یُنْقَصونَ مِمّا سَمَّی اللهُ لَهُمْ شَیْئاً.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام، معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
از علی بن ابرهیم از پدرش از ابن ابی‌عمیر از عمر بن اذینه از محمد بن مسلم
از علی بن ابراهیم القمی از محمد بن عیسی بن عبید از یونس بن عبدالرحمن از عمر بن اذینه از محمد بن مسلم
که ابن عبید در طریق دوم از ثقات مشروطی است که البته مشکلی در این‌جا ایجاد نمی‌کند و سایرین از ثقات درجه یک هستند.
قسمت‌هایی از این حدیث از قول زراره، محمد بن مسلم و عبدالله بن بکیر است که این‌ها هم از ثقات درجه یک هستند.
شیخ‌الطائفه نیز شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به علی بن ابراهیم القمی که معتبر درجه یک است، به باقی سند روایت کرده است.
شبیه قسمت اول این روایت را شیخ صدوق به طریق خود در الفقیه به محمد بن ابی‌عمیر که معتبر درجه یک است به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: صحیح.
* * *
مجلسی اول: فی الصحیح کالشیخین.

عمربن اذینه روایت کرد: «همانا شنیدم از محمد بن مسلم و بکیر که از ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام درباره همسر و پدر و مادر و دختر روایت کردند: «پس برای شوهر، یک‌چهارم، یعنی) سه سهم از دوازده سهم است و برای پدر و مادر، دوششم، (یعنی) چهار سهم از دوازده سهم و پنج سهم بقیه، پس برای دختر است، چرا که اگر پسر بود، برایش غیر از پنج سهم از دوازده سهم نبود و چنان‌چه دو دختر بودند، پس برای آن دو، پنج از دوازده سهم بود و چرا که آن دو، اگر دو پسر بودند، برای آن دو نبود مگر ما بقی پنج از دوازده.» زراره گفت: «این همان حق است، (البته) هنگامی بخواهی که عَوْل را القا کنی، پس واجبی که نقص نمی‌پذیرد را قرارداده‌ای.[1] پس این است و جز این نیست که نقصان بر کسانی وارد شود که برای آن‌ها زیاده از فرزند و خواهران (و برادران) از پدر و مادر است و اما همسر و برادران و خواهران مادری، پس آن‌ها ناقص نمی‌کنند از آن‌چه الله نام برده برای آن‌ها چیزی را.»»

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه