الحدیث 26 / 3
3/26- و عنه بإسناده: عن عبدالأعلی الحلبی- عن أبیجعفر علیهالسلام فی حدیث طویل یذکر فیه أمر القائم علیهالسلام إذا خرج، قال-: «و لا تبقی فی الأرض قریة[1] إلا نودی فیها بشهادة أن لا إله إلا الله [وحده لا شریک له] و أن محمدا رسول الله و هو قوله: وَ لَهُ أسْلَمَ مَنْ فی السَّماواتِ وَ الْأرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إلَیْهِ یُرْجَعونَ و لا یقبل صاحب هذا الأمر الجزیة کما قبلها رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم، و هو قول الله: وَ قاتِلوهُمْ حَتَّی لا تَکونَ فِتْنَةٌ وَ یَکونَ الدّینُ کُلُّهُ لِلّهِ[2].»[3]
—————————————-
[1]. [در مأخذ: و لا تبقی أرض.]
[2]. [انفال (8): 40.]
[3]. تفسیر العیاشی 2: 60 [أنفال، ح 49].
طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام، غیر معتبر است.
این حدیث که مرحوم علامه بحرانی، بخشی از آن را اینجا روایت کرده و کاملتر آن را ذیل آیه 39 سوره انفال روایت خواهند کرد، در کتاب تفسیر العیاشی (ج 1، ص 183) به صورت مرسل از عبدالاعلی بن علی بن ابیشعبه الحلبی که در بعضی نسخ، به اشتباه عبدالاعلی الجبلی ثبت شده است، روایت کردهاند. سال وفات عبدالاعلی الحلبی را که از اصحاب امام صادق علیهالسلام است، پیدا نکردم، اما پیش از این هم عرض کردم که العیاشی متوفای 320 هجری قمری، نمیتواند بیواسطه از اصحاب ائمه علیهمالسلام روایت کند. در نتیجه طریق این حدیث به معصوم علیهالسلام معتبر درجه دو است.
در این بخش از این حدیث مرسل که طریق آن به معصوم علیهالسلام معتبر نیست، تصریح شده است که امام علیهالسلام جزیه نمیگیرند و دوران اجرای این حکم الهی گذشته و تعطیل میشود و ابنای بشر در عصر ایشان، به رغبت یا کراهت، تسلیم شده و مسلمان میشوند. اگر این حدیث معتبر بود، تکلیف روشن بود، اما با توجه به غیر معتبر بودن طریق آن، نمیتوان به آن استناد کرد و چنین چیزی را به قطع پذیرفت.