حدیث 10813

(10813) الکافی (ح 10681) و التهذیب (ج 8، ص 83): عِدَّةٌ مِنْ أصْحابِنا عَنْ سَهْلِ بْنِ زیادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلیُّ بْنُ إبْراهیمَ عَنْ أبیهِ جَمیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبوبٍ عَنْ عَلیِّ بْنِ رِئابٍ عَنْ زُرارَةَ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام أنَّهُ قالَ: «کُلُ طَلاقٍ لا یَکونُ عَلَی السُّنَّةِ أوْ طَلاقٍ عَلَی الْعِدَّةِ، فَلَیْسَ بِشَیْءٍ.» قالَ زُرارَةُ: «فَقُلْتُ لِأبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام: «فَسِّرْ لی طَلاقَ السُّنَّةِ وَ طَلاقَ الْعِدَّةِ.» فَقالَ: «أمّا طَلاقُ السُّنَّةِ، فَإذا أرادَ الرَّجُلُ أنْ یُطَلِّقَ امْرَأتَهُ، فَلْیَنْتَظِرْ بِها حَتَّی تَطْمَثَ وَ تَطْهُرَ. فَإذا خَرَجَتْ مِنْ طَمْثِها، طَلَّقَها تَطْلیقَةً مِنْ غَیْرِ جِماعٍ وَ یُشْهِدُ شاهِدَیْنِ عَلَی ذَلِکَ. ثُمَّ یَدَعُها حَتَّی تَطْمَثَ طَمْثَتَیْنِ. فَتَنْقَضیَ عِدَّتُها بِثَلاثِ حیَضٍ وَ قَدْ بانَتْ مِنْهُ وَ یَکونُ خاطِباً مِنَ الْخُطّابِ. إنْ شاءَتْ تَزَوَّجَتْهُ وَ إنْ شاءَتْ لَمْ تَتَزَوَّجْهُ وَ عَلَیْهِ نَفَقَتُها وَ السُّکْنَی ما دامَتْ فی عِدَّتِها وَ هُما یَتَوارَثانِ حَتَّی تَنْقَضیَ الْعِدَّةُ.» قالَ: «وَ أمّا طَلاقُ الْعِدَّةِ، الَّذی قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَطَلِّقوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَ وَ أحْصوا الْعِدَّةَ». فَإذا أرادَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ أنْ یُطَلِّقَ امْرَأتَهُ طَلاقَ الْعِدَّةِ، فَلْیَنْتَظِرْ بِها حَتَّی تَحیضَ وَ تَخْرُجَ مِنْ حَیْضِها. ثُمَّ یُطَلِّقُها تَطْلیقَةً مِنْ غَیْرِ جِماعٍ وَ یُشْهِدُ شاهِدَیْنِ عَدْلَیْنِ وَ یُراجِعُها مِنْ یَوْمِهِ ذَلِکَ إنْ أحَبَّ أوْ بَعْدَ ذَلِکَ بِأیّامٍ أوْ قَبْلَ أنْ تَحیضَ وَ یُشْهِدُ عَلَی رَجْعَتِها وَ یُواقِعُها وَ یَکونُ مَعَها حَتَّی تَحیضَ. فَإذا حاضَتْ وَ خَرَجَتْ مِنْ حَیْضِها، طَلَّقَها تَطْلیقَةً أُخْرَی مِنْ غَیْرِ جِماعٍ وَ یُشْهِدُ عَلَی ذَلِکَ. ثُمَّ یُراجِعُها أیْضاً مَتَی شاءَ قَبْلَ أنْ تَحیضَ وَ یُشْهِدُ عَلَی رَجْعَتِها وَ یُواقِعُها وَ تَکونُ مَعَهُ إلَی أنْ تَحیضَ الْحَیْضَةَ الثّالِثَةَ. فَإذا خَرَجَتْ مِنْ حَیْضَتِها الثّالِثَةِ، طَلَّقَها التَّطْلیقَةَ الثّالِثَةَ بِغَیْرِ جِماعٍ وَ یُشْهِدُ عَلَی ذَلِکَ. فَإذا فَعَلَ ذَلِکَ، فَقَدْ بانَتْ مِنْهُ وَ لا تَحِلُّ لَهُ «حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ».» قیلَ لَهُ: «فَإنْ کانَتْ مِمَّنْ لا تَحیضُ؟» فَقالَ: «مِثْلُ هَذِهِ، تُطَلَّقُ طَلاقَ السُّنَّةِ.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام، معتبر درجه یک است.ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را به چند طریق روایت کرده است.
1. از عدة من اصحابنا از سهل بن زیاد از حسن بن محبوب از علی بن رئاب از زراره بن اعین
2. از محمد بن یحیی العطار از ابن عیسی الاشعری از حسن بن محبوب از علی بن رئاب از زراره بن اعین
3. از علی بن ابراهیم القمی از پدرش از حسن بن محبوب از علی بن رئاب از زراره بن اعین
که طریق اول، به واسطه ضعف سهل بن زیاد، معتبر نیست، اما در دو طریق دیگر، همه از ثقات درجه یک هستند.
شیخ‌الطائفه نیز شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به ثقةالاسلام الکلینی که معتبر درجه یک است، به باقی سند روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: صحیح.

زراره از ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام (روایت کرد) که ایشان فرمودند: «هر طلاقی که نباشد بر سنت یا طلاق بر عده، پس به چیزی نیست.» زراره گفت: «پس عرض کردم به ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام: «توضیح دهید برای من طلاق سنت و طلاق عده چیست؟» پس فرمودند: «اما طلاق سنت، پس هنگامی که اراده کرد مرد که طلاق دهد همسرش را، پس انتظار بکشد به او تا حیض شود و پاک شود. پس هنگامی که خارج شد از حیضش، طلاق دهد او را از غیر جماع و شهادت می‌دهند دو شاهد بر آن. سپس رها می‌کند او را تا حیض ببیند، دو حیض. پس منقضی می‌شود عده اش به سه حیض و جدا شود از او و باشد خواستگاری از خواستگاران. اگر خواست تزویج می‌کند آن (مرد) را و اگر خواست تزویج نمی‌کند با او و بر او است نفقه آن (زن) و سکونت دادنش تا زمانی که در عده‌اش هست و آن دو ارث می‌برند از هم تا منقضی شود عده.» (سپس) فرمودند: «و اما طلاق عده که الله عز و جل فرمود: «فَطَلِّقوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَ وَ أحْصوا الْعِدَّةَ». پس هنگامی که اراده کرد مرد که طلاق دهد همسرش را، طلاق عده، پس انتظار می‌کشد به او تا حیض شود و خارج شود از حیضش. سپس طلاق می‌دهد او را طلاق به غیر جماع و شاهد می‌گیرد دو شاهد عادل و مراجعه می‌کند به او همان روز اگر دوست داشت یا بعد آن به چند روز یا قبل آن‌که حیض شود و شاهد می‌گیرد بر رجوع به او و هم‌بستریش و باشد همراه آن (زن) تا حیض شود. پس هنگامی که حیض شد و خارج شد از حیضش، طلاق دهد او را طلاقی دیگر از غیر جماع و شاهد گیرد بر آن. سپس مراجعه می‌کند او را دوباره هر وقت که خواست قبل آنکه حیض شود و شاهد می‌گیرد بر رجوع به او و همبستری با او و باشد همراه او تا حیض شود، حیض شدن سوم. پس هنگامی که خارج شد از حیض سومش، طلاق دهد او را طلاق سوم به غیر جماع و شاهد می‌گیرد بر آن. پس هنگامی که انجام داد آن را، پس جدا شده است از او و حلال نیست برای او «حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ».» به ایشان گفته شد: «پس اگر باشد از کسانی که حیض نمی‌بیند؟» پس فرمودند: «مثل این، طلاق داده می‌شود طلاق سنت.»»

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه