حدیث 9647

(9647) الکافی (ص 362): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إسْماعیلَ بْنِ بَزیعٍ عَنْ عَمِّهِ حَمْزَةَ بْنِ بَزیعٍ عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ علیه‌السلام فی قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَلَمّا آسَفونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ»، فَقالَ: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لا یَأْسَفُ کَأسَفِنا وَ لَکِنَّهُ خَلَقَ أوْلیاءَ لِنَفْسِهِ، یَأْسَفونَ وَ یَرْضَوْنَ وَ هُمْ مَخْلوقونَ مَرْبوبونَ. فَجَعَلَ رِضاهُمْ رِضا نَفْسِهِ وَ سَخَطَهُمْ سَخَطَ نَفْسِهِ. لِأنَّهُ جَعَلَهُمُ الدُّعاةَ إلَیْهِ وَ الْأدِلّاءَ عَلَیْهِ، فَلِذَلِکَ صاروا کَذَلِکَ وَ لَیْسَ أنَّ ذَلِکَ یَصِلُ إلَی اللهِ کَما یَصِلُ إلَی خَلْقِهِ، لَکِنْ هَذا مَعْنَی ما قالَ مِنْ ذَلِکَ وَ قَدْ قالَ: «مَنْ أهانَ لی وَلیّاً، فَقَدْ بارَزَنی بِالْمُحارَبَةِ وَ دَعانی إلَیْها وَ قالَ: «مَنْ یُطِعِ الرَّسولَ فَقَدْ أطاعَ اللهَ» وَ قالَ: «إنَّ الَّذینَ یُبایِعونَکَ إنَّما یُبایِعونَ اللهَ یَدُ اللهِ فَوْقَ أیْدیهِمْ». فَکُلُّ هَذا وَ شِبْهُهُ عَلَی ما ذَکَرْتُ لَکَ وَ هَکَذا الرِّضا وَ الْغَضَبُ وَ غَیْرُهُما مِنَ الْأشْیاءِ مِمّا یُشاکِلُ ذَلِکَ وَ لَوْ کانَ یَصِلُ إلَی اللهِ الْأسَفُ وَ الضَّجَرُ وَ هُوَ الَّذی خَلَقَهُما وَ أنْشَأهُما، لَجازَ لِقائِلِ هَذا أنْ یَقولَ إنَّ الْخالِقَ یَبیدُ یَوْماً ما لِأنَّهُ إذا دَخَلَهُ الْغَضَبُ وَ الضَّجَرُ دَخَلَهُ التَّغْییرُ وَ إذا دَخَلَهُ التَّغْییرُ، لَمْ یُؤْمَنْ عَلَیْهِ الْإبادَةُ. ثُمَّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُکَوِّنُ مِنَ الْمُکَوَّنِ وَ لا الْقادِرُ مِنَ الْمَقْدورِ عَلَیْهِ وَ لا الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلوقِ. تَعالَی اللهُ عَنْ هَذا الْقَوْلِ، عُلُوّاً کَبیراً. بَلْ هُوَ الْخالِقُ لِلْأشْیاءِ، لا لِحاجَةٍ. فَإذا کانَ لا لِحاجَةٍ، اسْتَحالَ الْحَدُّ وَ الْکَیْفُ فیهِ. فَافْهَمْ إنْ شاءَ اللهُ تَعالَی.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام، معتبر درجه دو است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از محمد بن حسین بن ابی‌الخطاب از محمد بن اسماعیل بن بزیع از حمزه بن بزیع روایت کرده است که این فرد اخیر، از ثقات درجه دو و سایرین از ثقات درجه یک هستند.
* * *
علامه مجلسی: حسن.

ابوعبدالله (امام صادق) علیه‌السلام درباره کلام الله عز و جل: «فَلَمّا آسَفونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» فرمودند: «همانا الله عز و جل تأسف نمی‌خورد مانند تأسف ما، بلکه خلق کرد اولیایی را برای خودش که تأسف می‌خورند و رضایت پیدا می‌کنند و آن‌ها مخلوق‌های تربیت شده‌اند. پس قرار داد رضایت آن‌ها، رضایتی برای خودش و غضبشان را غضبی برای خودش. چرا که او قرار داد آن‌ها را دعوت به سوی خودش و دلیل‌هایی بر او، پس آن ها این‌گونه شدند و این‌گونه نیست که (تأسف) به الله می‌رسد همان‌گونه که به خلقش می‌رسد، بلکه این معنای آن‌چه گفت از آن (جهت) است و فرموده است: «هر کسی ولی‌ای از من را اهانت کند، پس به جنگ من برخاسته است و مرا به سوی آن دعوت کرده است و فرمود: «مَنْ یُطِعِ الرَّسولَ فَقَدْ أطاعَ اللهَ» و (نیز) فرمود: «إنَّ الَّذینَ یُبایِعونَکَ إنَّما یُبایِعونَ اللهَ یَدُ اللهِ فَوْقَ أیْدیهِمْ». پس همه این و شبیه آن بر همان است که برای تو ذکر کردم و همین‌گونه رضا و غضب و غیر این دو از چیزهایی که شبیه آن است و چنان‌که تأسف و آزردگی می‌رسید به الله، در حالی که او کسی است که آن دو را خلق کرده و آن دو را به وجود آورده است، جایز بود برای قائل به این که می‌گوید خالق زمانی هلاک می‌شودبه جهت آن‌که چون او را غضب و آزردگی داخل شود، او را تغییر داخل شده است و چون او را تغییر داخل شود، از هلاکت ایمان نیست. سپس شناخته نشود به وجود آورنده از به وجود آمده و نه قدرتمند از تحت قدرت و نه خالق از خلق شده. برتر است الله از این کلام، برتری بزرگی. بلکه او خالق برای اشیاء است به جهت نیاز. پس هنگامی که به جهت نیاز نباشد، محال است حد (و مرز) و چگونگی در آن. پس بفهم اگر الله تعالی بخواهد.»»

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه