حدیث 7389

(7389) بصائر الدجات (ص 323): حَدَّثَنا عَلیُّ بْنُ إسْماعیلَ عَنْ صَفْوانَ بْنَ یَحیی عَنِ الْحَرْثِ بْنِ الْمُغَیْرَةِ عَنْ حُمْرانَ قالَ: «حَدَّثَنا الْحَکَمِ بْنُ عُیَیْنَةَ عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ أنَّهُ قالَ: «إنَّ عِلْمَ عَلیٍّ علیه‌السلام فی آیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ.»» قالَ: «وَ کَتَمَنا الْآیَةَ.» قالَ: «فَکُنّا نَجْتَمِعُ، فَنَتَدارَسُ الْقُرْآنَ، فَلا نَعْرِفُ الْآیَةَ.» قالَ: «فَدَخَلْتُ عَلَی أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام فَقُلْتُ لَهُ: «إنَّ الْحَکَمَ بْنَ عُیَیْنَةَ حَدَّثَنا عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام أنَّهُ قالَ: «عِلْمُ عَلیٍّ علیه‌السلام فی آیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ» وَ کَتَمَنا الْآیَةَ.»» قالَ: «اقْرَأْ یا حُمْرانُ.» فَقَرَأْتُ: «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسولٍ وَ لا نَبیٍ».» قالَ: «فَقالَ أبوجَعْفَرٍ علیه‌السلام: «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ رَسولٍ وَ لا نَبیٍّ وَ لا مُحَدَّثٍ.» قُلْتُ: «وَ کانَ عَلیٌّ علیه‌السلام مُحَدَّثاً؟» قالَ: «نَعَمْ!» فَجِئْتُ إلَی أصْحابِنا، فَقُلْتُ: «قَدْ أصَبْتُ الَّذی کانَ الْحَکَمُ یَکْتُمُنا.»» قالَ: «قُلْتُ: «قالَ أبوجَعْفَرٍ علیه‌السلام: «کانَ یَقولُ عَلیٌّ علیه‌السلام مُحَدَّثٌ»». فَقالوا لی: «ما صَنَعْتَ شَیْئاً ألّا سَألْتَهُ مَنْ یُحَدِّثُهُ؟» قالَ: «فَبَعْدَ ذَلِکَ إنّی أتَیْتُ أباجَعْفَرٍ علیه‌السلام، فَقُلْتُ: «أ لَیْسَ حَدَّثْتَنی أنَّ عَلیّاً علیه‌السلام کانَ مُحَدَّثاً؟» قالَ: «بَلَی!» قُلْتُ: «مَنْ یُحَدِّثُهُ؟» قالَ: «مَلَکٌ یُحَدِّثُهُ.»» قالَ: «قُلْتُ: «أقولُ إنَّهُ نَبیٌّ أوْ رَسولٌ؟» قالَ: «لا!» قالَ: «بَلْ مَثَلُهُ مَثَلُ صاحِبِ سُلَیْمانَ وَ مَثَلُ صاحِبِ موسَی وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذی‌الْقَرْنَیْنِ.»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام، معتبر درجه یک است.
محمد بن حسن الصفار قسمت اول این حدیث را از علی ین اسماعیل السندی از صفوان بن یحیی از حصرث بن مغیره از حمران بن اعین از حکم بن عیینه روایت کرده است که حکم بن عیینه از ضعفا است، لذا ظاهر سند این حدیث معتبر نیست، اما از آن‌جایی که حمران بن اعین، حدیث حکم بن عیینه را با امام باقر علیه‌السلام کنترل می‌کند و امام هم توضیحات تکمیلی را می‌فرمایند، سند حدیث معتبر است.

حمران (بن اعین) روایت کرد: «حدیث کرد ما را حکم بن عیینه از علی بن حسین (امام زین‌العابدین علیه‌السلام) که ایشان فرمودند: «علم علی علیه‌السلام در آیه‌ای از قرآن آمده است»». (راوی) گفت: «و آیه را از ما کتمان کرد.» (راوی در ادامه) گفت: «پس جمع شدیم و قرآن را بررسی کردیم اما آن آیه را نشناختیم.» (راوی) گفت: «پس وارد شدم بر ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام. پس به ایشان عرض کردم: «همانا حکم بن عیینه حدیث کرد ما را از علی بن حسین (امام زین‌العابدین) علیهماالسلام که ایشان فرمودند: «همانا علم علی در آیه‌ای از قرآن است» و آیه را بر ما کتمان کرد.»» (امام علیه‌السلام) فرمودند: «ای حمران بخوان.» پس خواندم: «وَ ما أرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسولٍ وَ لا نَبیٍ».» (حمران) گفت: «پس ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام فرمودند: «و نفرستادیم از رسول و نبی و محدَّث». عرض کردم: «وعلی محدَّث بود؟» فرمودند: «آری!» پس به سوی یارانمان آمدم. پس گفتم: «پیدا کردم آن‌چه را حکم (بن عیینه) از ما کتمان کرد.»» (حمران) گفت: «گفتم: «ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام فرمودند: «علی محدَّث بود.»» پس به من گفتند: «کاری نکرده‌ای مگر آن‌که از او بپرسی چه کسی با او سخن می‌گفت؟» (حمران) گفت: «پس بعد از آن همانا نزد ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام رفته، پس عرض کردم: «آیا برای من حدیث نفرمودید که علی علیه‌السلام محدَّث بود؟» فرمودند: «آری!» عرض کردم: «چه کسی با او سخن می‌گفت؟» فرمودند: «ملکی با او سخن می‌گفت.»» (حمران) گفت: «عرض کردم: «بگویم که او نبی بود یا رسول؟» فرمودند: «خیر!» فرودند: «بلکه مثل او مثل هم‌صحبت سلیمان و مثل هم‌صحبت موسی و مثل او مثل ذوالقرنین است.»»

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه