حدیث 4053

(4053) الکافی (ح 1459)، البصائر (ص 70) و مختصر البصائر (ص 398 و 403): مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ داوُدَ الْعِجْلیِّ عَنْ زُرارَةَ عَنْ حُمْرانَ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام قالَ: «إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالَی حَیْثُ خَلَقَ الْخَلْقَ، خَلَقَ ماءً عَذْباً وَ ماءً مالِحاً أُجاجاً. فَامْتَزَجَ الْماءانِ، فَأخَذَ طیناً مِنْ أدیمِ الْأرْضِ، فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدیداً. فَقالَ لِأصْحابِ الْیَمینِ وَ هُمْ کالذَّرِّ: «یَدِبّونَ إلَی الْجَنَّةِ بِسَلامٍ.» وَ قالَ لِأصْحابِ الشِّمالِ: «إلَی النّارِ وَ لا أُبالی»». ثُمَّ قالَ: «أ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالوا بَلی شَهِدْنا أنْ تَقولوا یَوْمَ الْقیامَةِ إنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلینَ». ثُمَّ أخَذَ الْمیثاقَ عَلَی النَّبیّینَ، فَقالَ: ««أ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» وَ أنَّ هَذا مُحَمَّدٌ رَسولی وَ أنَّ هَذا عَلیٌّ أمیرُالْمُؤْمِنینَ؟» قالوا: «بَلی!» فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّةُ وَ أخَذَ الْمیثاقَ عَلَی أولی الْعَزْمِ أنَّنی رَبُّکُمْ وَ مُحَمَّدٌ رَسولی وَ عَلیٌّ أمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ أوْصیاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلاةُ أمْری وَ خُزّانُ عِلْمی علیهم‌السلام وَ أنَّ الْمَهْدیَّ أنْتَصِرُ بِهِ لِدینی وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتی وَ أنْتَقِمُ بِهِ مِنْ أعْدائی وَ أُعْبَدُ بِهِ طَوْعاً وَ کَرْهاً. قالوا: «أقْرَرْنا یا رَبِّ! وَ شَهِدْنا» وَ لَمْ یَجْحَدْ آدَمُ وَ لَمْ یُقِرَّ، فَثَبَتَتِ الْعَزیمَةُ لِهَؤُلاءِ الْخَمْسَةِ فی الْمَهْدیِّ وَ لَمْ یَکُنْ لآِدَمَ عَزْمٌ عَلَی الْإقْرارِ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً».» قالَ: «إنَّما هُوَ، فَتَرَکَ. ثُمَّ أمَرَ ناراً، فَأُجِّجَتْ. فَقالَ لِأصْحابِ الشِّمالِ: «ادْخُلوها!» فَهابوها وَ قالَ لِأصْحابِ الْیَمینِ: «ادْخُلوها!» فَدَخَلوها، فَکانَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلاماً. فَقالَ أصْحابُ الشِّمالِ: «یا رَبِّ! أقِلْنا.» فَقالَ: «قَدْ أقَلْتُکُمُ. اذْهَبوا، فَادْخُلوا.» فَهابوها. فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطّاعَةُ وَ الْوَلایَةُ وَ الْمَعْصیَةُ.»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام معتبر درجه دو است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از محمد بن یحیی العطار از ابن عیسی الاشعری از علی بن حکم از داود العجلی از زراره بن اعین از حمران بن اعین که داود العجلی از ثقات درجه دو و سایرین، از ثقات درجه یک هستند.
محمد بن حسن الصفار نیز شبیه این حدیث را از ابن عیسی الاشعری به باقی سند روایت کرده است.
حسن بن سلیمان الحلی نیز شبیه این حدیث را از ثقةالاسلام الکلینی و محمد بن حسن الصفار به باقی سند خودشان روایت کرده است.
* * *
علامه مجلسی: مجهول.

ابوجعفر (امام باقر) علیه‌السلام فرمودند: «همانا الله تبارک و تعالی هنگامی که خلق را خلق کرد، آبی بسیار گوارا و آبی شور تلخ خلق کرد. پس دو آب را به هم آمیخت، پس گلی از پوست زمین گرفت و سخت در هم آمیخت. پس به اصحاب یمین در حالی که مانند دانه‌های ریز غبار بودند، گفت: «به سلامتی به سوی بهشت گام بردارید.» و به اصحاب شمال گفت: «به سوی آتش در حالی که باکی ندارم.» سپس فرمود: «أ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالوا بَلی شَهِدْنا أنْ تَقولوا یَوْمَ الْقیامَةِ إنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلینَ». سپس پیمان محکم بر انبیاء گرفت و گفت: ««أ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و این‌که محمد رسول من است و این‌که این علی، امیر مؤمنان است؟» گفتند: «آری!» پس نبوت را برای آن‌ها تثبیت کرد و بر اولی العزم پیمان محکمی گرفت بر این‌که من پروردگار شما هستم و محمد رسول من و علی، امیر مؤمنان و اوصیای از بعد او ولایت امر من و خزانه‌های علم من علیهم‌السلام و این‌که مهدی، به واسطه او دینم را یاری می‌کنم و به واسطه او دولتم را آشکار می‌کنم و به واسطه او دشمنانم را عقوبت می‌کنم و بندگی می‌شوم به اختیار و اجبار. گفتند: «پروردگارا! اقرار کردیم و شهادت دادیم.» و آدم نه انکار کرد و نه اقرار کرد، پس عزیمة برای این پنج نفر درباره مهدی تثبیت شد و برای آدم عزمی برای اقرار به آن نبود و همان است کلام او عز و جل: «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إلی آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً».» (سپس امام علیه‌السلام) فرمود: «این است و جز این نیست که همان است، پس ترک کرد. سپس آتش را امر کرد، پس شعله کشید. پس به اصحاب شمال گفت: «به آن داخل شوید!» پس از آن ترسیدند و به اصحاب یمین فرمود: «به آن داخل شوید!» پس داخل آن شدند و بر آن‌ها سرد و سلامت شد. پس اصحاب شمال گفتند: «پروردگارا! ما را فرصتی دوباره بده.» پس فرمود: «شما را فرصتی دوباره داده‌ام. پس داخل شوید.» پس از آن ترسیدند. در این‌جا بود که طاعت و ولایت و معصیت تثبیت شد.»

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه