حدیث 2199

(2199) الکافی (ح 13396)، التهذیب (ج 9، ح 1043): حُمَیْدُ بْنُ زیادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَماعَةَ قالَ: «دَفَعَ إلَیَّ صَفْوانُ کِتاباً لِموسَی بْنِ بَکْرٍ، فَقالَ لی: «هَذا سَماعی مِنْ موسَی بْنِ بَکْرٍ وَ قَرَأْتُهُ عَلَیْهِ.» فَإذا فیهِ موسَی بْنُ بَکْرٍ عَنْ عَلیِ بْنِ سَعیدٍ عَنْ زُرارَةَ قالَ: «هَذا مِمّا لَیْسَ فیهِ اخْتِلافٌ عِنْدَ أصْحابِنا عَنْ أبی‌عَبْدِاللهِ وَ عَنْ أبی‌جَعْفَرٍ علیهماالسلام أنَّهُما سُئِلا عَنِ امْرَأةٍ تَرَکَتْ زَوْجَها وَ أُمَّها وَ ابْنَتَیْها. فَقالَ: «لِلزَّوْجِ الرُّبُعُ وَ لِلْأُمِّ السُّدُسُ وَ لِلِابْنَتَیْنِ ما بَقیَ. لِأنَّهُما لَوْ کانا رَجُلَیْنِ لَمْ یَکُنْ لَهُما شَیْءٌ إلّا ما بَقیَ وَ لا تُزادُ الْمَرْأةُ أبَداً عَلَی نَصیبِ الرَّجُلِ لَوْ کانَ مَکانَها وَ إنْ تَرَکَ الْمَیِّتُ أُمّاً وَ أباً وَ امْرَأةً وَ ابْنَةً، فَإنَّ الْفَریضَةَ مِنْ أرْبَعَةٍ وَ عِشْرینَ سَهْماً. لِلْمَرْأةِ الثُّمُنُ، ثَلاثَةُ أسْهُمٍ مِنْ أرْبَعَةٍ وَ عِشْرینَ وَ لِأحَدِ الْأبَوَیْنِ، السُّدُسُ، أرْبَعَةُ أسْهُمٍ وَ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ، اثْنا عَشَرَ سَهْماً وَ بَقیَ خَمْسَةُ أسْهُمٍ، هیَ مَرْدودَةٌ عَلَی سِهامِ الِابْنَةِ وَ أحَدِ الْأبَوَیْنِ عَلَی قَدْرِ سِهامِهِما وَ لا یُرَدُّ عَلَی الْمَرْأةِ شَیْءٌ وَ إنْ تَرَکَ أبَوَیْنِ وَ امْرَأةً وَ بِنْتاً، فَهیَ أیْضاً مِنْ أرْبَعَةٍ وَ عِشْرینَ سَهْماً. لِلْأبَوَیْنِ السُّدُسانِ، ثَمانیَةُ أسْهُمٍ، لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُما أرْبَعَةُ أسْهُمٍ وَ لِلْمَرْأةِ الثُّمُنُ، ثَلاثَةُ أسْهُمٍ وَ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ، اثْنا عَشَرَ سَهْماً وَ بَقیَ سَهْمٌ واحِدٌ مَرْدودٌ عَلَی الِابْنَةِ وَ الْأبَوَیْنِ عَلَی قَدْرِ سِهامِهِمْ وَ لا یُرَدُّ عَلَی الْمَرْأةِ شَیْءٌ وَ إنْ تَرَکَ أباً وَ زَوْجاً وَ ابْنَةً، فَلِلْأبِ سَهْمانِ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ وَ هُوَ السُّدُسُ وَ لِلزَّوْجِ الرُّبُعُ، ثَلاثَةُ أسْهُمٍ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ وَ لِلِابْنَةِ النِّصْفُ، سِتَّةُ أسْهُمٍ مِنِ اثْنَیْ عَشَرَ وَ بَقیَ سَهْمٌ واحِدٌ، مَرْدودٌ عَلَی الِابْنَةِ وَ الْأبِ عَلَی قَدْرِ سِهامِهِما وَ لا یُرَدُّ عَلَی الزَّوْجِ شَیْءٌ وَ لا یَرِثُ أحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللهِ مَعَ الْوَلَدِ إلّا الْأبَوانِ وَ الزَّوْجُ وَ الزَّوْجَةُ فَإنْ لَمْ یَکُنْ وَلَدٌ وَ کانَ وَلَدُ الْوَلَدِ، ذُکوراً کانوا أوْ إناثاً فَإنَّهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْوَلَدِ وَ وَلَدُ الْبَنینَ بِمَنْزِلَةِ الْبَنینَ، یَرِثونَ میراثَ الْبَنینَ وَ وَلَدُ الْبَناتِ بِمَنْزِلَةِ الْبَناتِ، یَرِثونَ میراثَ الْبَناتِ وَ یَحْجُبونَ الْأبَوَیْنِ وَ الزَّوْجَ وَ الزَّوْجَةَ عَنْ سِهامِهِمُ الْأکْثَرِ وَ إنْ سَفَلوا بِبَطْنَیْنِ وَ ثَلاثَةٍ وَ أکْثَرَ، یَرِثونَ ما یَرِثُ وَلَدُ الصُّلْبِ وَ یَحْجُبونَ ما یَحْجُبُ وَلَدُ الصُّلْبِ.»»»

طریق این حدیث به معصوم علیه‌السلام، معتبر درجه یک است.
ثقةالاسلام الکلینی این حدیث را از حمید بن زیاد از حسن بن محمد بن سماعه روایت کرده است که همه از ثقات درجه یک هستند.
قسمت‌هایی از این حدیث از صفوان بن یحیی از موسی بن بکر از علی بن سعید و زراره بن اعین روایت شده است که به جز علی بن سعید، همه از ثقات درجه یک هستند. علی بن سعید شناسایی نشد و ابتداء در حکم مجهول است اما به واسطه موسی بن بکر، توثیق درجه دو می‌شود. در ضمن زراره در عرض زاره بن اعین است.
شیخ‌الطائفه نیز شبیه این حدیث را به طریق خود در التهذیب و الإستبصار به حسن بن محمد بن سماعه که معتبر درجه یک است، روایت کرده است.
* * *
مجلسی اول: ضعیف علی المشهور (الکافی). ضعیف کالموثق التهذیب).

حسن بن محمد بن سماعه روایت کرد: «صفوان نوشته‌ای از موسی بن بکر برایم فرستاد، پس به من گفت: «این، شنیده‌ام از موسی بن بکر است و بر او خوانده‌ام.» پس در آن بود که موسی بن بکر از علی بن سعید از زراره روایت کرده بود: «این از آن چیزی است که نزد اصحاب ما از ابوعبدالله و ابوجعفر (امام صادق و امام باقر) علیهماالسلام اختلافی در آن نیست که از آن دو سؤال شد از زنی که ترک کرد همسرش را و مادرش را و دو دخترش را. پس فرمودند: «برای همسر یک‌چهارم و برای مادر یک‌ششم و مابقی برای دو دختر است، چرا که اگر آن دو مرد بودند، چیزی برای آن دو نبود، مگر ما بقی و هرگز نصیب زن از مرد بیش‌تر نمی‌شود، حتی اگر جای آن باشد و اگر مرده ترک کند مادر یا پدر و زن و دخترش را، پس به یقین حکم از بیست و چهار سهم است. برای زن یک‌هشتم، (یعنی) سه سهم از بیست و چهار سهم و برای یکی از پدر و مادر، یک‌ششم، (یعنی) چهار سهم و برای دختر نصف، (یعنی) دوازده سهم و پنج سهم باقی ماند که آن به سهم‌های دختر و هر یک از پدر و مادر به اندازه سهمشان باز می‌گردد و چنان‌چه ترک کند پدر و مادر و زن و دختری را، پس آن نیز از بیست و چهار سهم است. برای پدر و مادر، یک‌ششم، (یعنی) هشت سهم، برای هر کدام از آن دو، چهار سهم و برای زن، یک‌هشتم، (یعنی) سه سهم و برای دختر، نصف، (یعنی) دوازده سهم و یک سهم باقی ماند که به دختر و پدر و مادر به اندازه سهم هر کدامشان بر می‌گردد و چیزی بر زن بر نمی‌گردد. و اگر ترک کند پدر (یا مادر) و شوهری و دختری، پس برای پدر دو سهم از دوازده است و آن یک‌ششم است و برای شوهر، یک‌چهارم، (یعنی) سه سهم از دوازده و برای دختر نصف، (یعنی) شش سهم از دوازده) و یک سهم باقی می‌ماند که به دختر و پدر (یا مادر) به اندازه سهمشان بر می‌گردد و چیزی بر شوهر بر نمی‌گردد و احدی از خلق الله با وجود فرزند ارث نمی‌برد، مگر پدر و مادر و شوهر و همسر و چنان‌چه فرزند نبود و فرزندِ فرزند بود، پسر بود یا دختر، پس آن‌ها به منزله فرزند هستند و فرزندان پسران به منزله پسران هستند، میراث پسران را ارث می‌برند و فرزندان دختران به منزله دختران هستند، میراث دختران را ارث می‌برند و پدر و مادر و شوهر و همسر را از سهام بیش‌ترشان مانع می‌شوند و چنان‌چه به دو شکم یا سه تا و بیش‌تر پایین‌تر باشند، ارث می‌برند آن‌چه را فرزند صلبی ارث می‌برد و مانع می‌شوند آن‌چه را فرزند صلبی مانع می‌شود.»»»

کلیدواژه‌ها:

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه