سوره بقره – آیه 67 تا 73

وَ إذْ قالَ موسی لِقَوْمِهِ إنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أنْ تَذْبَحوا بَقَرَةً قالوا أ تَتَّخِذُنا هُزواً قالَ أعوذُ بِاللّهِ أنْ أکونَ مِنَ الْجاهِلینَ (67)

قالوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هیَ قالَ إنَّهُ یَقولُ إنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلوا ما تُؤْمَرونَ (68)

قالوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إنَّهُ یَقولُ إنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النّاظِرینَ (69)

قالوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هی إنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إنّا إنْ شاءَ اللّهُ لَمُهْتَدونَ (70)

قالَ إنَّهُ یَقولُ إنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلولٌ تُثیرُ الْأرْضَ وَ لا تَسْقی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شیَةَ فیها قالوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحوها وَ ما کادوا یَفْعَلونَ (71)

وَ إذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادّارَأْتُمْ فیها وَ اللّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمونَ (72)

فَقُلْنا اضْرِبوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللّهُ الْمَوْتی وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلونَ (73)

و هنگامی که گفت موسی به قومش: «به یقین الله امر می‌کند شما را که ذبح کنید ماده گاوی را.» گفتند: «آیا می‌گیری ما را به استهزا؟!» گفت: «پناه می‌برم به الله که باشم از جاهلان.» (67) گفتند: «بخوان برای ما پروردگارت را، (تا) آشکار کند برای ما، چگونه است آن؟» گفت: «به یقین او می‌گوید: «یقیناً، آن ماده گاوی است، نه پیر و نه جوان، میان‌سالی بین آن، پس انجام دهید آن‌چه را امر می‌شوید.»» (68) گفتند: «بخوان برای ما پروردگارت را، (تا) آشکار کند برای ما چیست رنگ آن؟» گفت: «به تحقیق او می‌گوید: «یقیناً، آن ماده گاوی زرد پررنگ است (که) رنگ آن مسرت می‌بخشد بینندگان را.»» (69) گفتند: «بخوان برای ما پروردگارت را، (تا) آشکار کند چگونه است آن. به یقین آن ماده گاو مشتبه شده‌اند بر ما و به تحقیق ما إن‌شاءالله قطعاً هدایت شدگانیم.» (70) گفت: «به یقین او می‌گوید: «یقیناً آن ماده گاوی است، نه رام (که) شخم می‌زند زمین را و نه آب‌یاری می‌کند زراعت را، سالم است، نیست چیزی در آن.» گفتند: «اکنون آوردی حق را.» پس ذبح کردند آن را در حالی که می‌خواستند، انجام ندهند. (71) و هنگامی که به قتل رساندید کسی را، پس اختلاف کردید در آن و الله خارج کننده است آن‌چه پنهان می‌کنید. (72) پس گفتیم: «بزنید آن را به بخشی از آن.» این‌گونه زنده می‌کند الله مردگان را و نشانتان می‌دهد نشانه‌های خاص را، باشد که شما تعقل کنید. (73)

و چون موسی بقوم خویش گفت: خدا بشما فرمان میدهد که گاوی را سر ببرید. گفتند: مگر ما را ریشخند میکنی؟ گفت از نادان بودن بخدا پناه میبرم (67) گفتند: برای ما پروردگار خویش را بخوان تا بما روشن کند که گاو چگونه است؟ گفت خدا گوید: گاویست، نه سالخورده نه خردسال، میانه این دو حال، پس آنچه را فرمان یافته‏اید کار بندید (68) گفتند: برای ما پروردگار خویش را بخوان تا بما روشن کند که گاو چه رنگست؟ گفت: خدا گوید: که آن گاویست زرد پر رنگ که رنگش بینندگان را شادمان کند (69) گفتند: برای ما پروردگار خویش را بخوان، تا بما روشن کند که گاو چگونه است که گاوان چنین، بما مشتبه شده و اگر خدا خواهد هدایت شویم (70) گفت: خدا گوید: آن گاویست نه رام که زمین شخم زند و کشت آب دهد، از کار بر کنار است و نشاندار نیست. گفتند: اینک حق را آشکار کردی پس گاو را سر بریدند و میخواستند نکنند. (71) و چون کسی را کشته بودید و در باره آن کشمکش داشتید و خدا آنچه را نهان میداشتید آشکار کرد (72) گفتیم: پاره‏ای از گاو را بکشته زنید، خدا مردگان را چنین زنده میکند و نشانه‏های قدرت خویش را بشما مینمایاند شاید به عقل آیید (73)

و هنگامی که موسی به قوم خود گفت: «خدا به شما فرمان می‏دهد که: ماده گاوی را سر ببرید»، گفتند: «آیا ما را به ریشخند می‏گیری؟» گفت: «پناه می‏برم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم.» (67) گفتند: «پروردگارت را برای ما بخوان، تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی‏] است؟» گفت: «وی می‏فرماید: آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال، [بلکه‏] میانسالی است بین این دو. پس آنچه را [بدان‏] مأمورید به جای آرید.» (68) گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است؟» گفت: «وی می‏فرماید: آن ماده گاوی است زرد یک دست و خالص، که رنگش بینندگان را شاد می‏کند.» (69) گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی‏] باشد؟ زیرا [چگونگی‏] این ماده گاو بر ما مشتبه شده، و [لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء الله حتما هدایت خواهیم شد.» (70) گفت: «وی می‏فرماید: در حقیقت، آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند بی‏نقص است و هیچ لکه‏ای در آن نیست.» گفتند: «اینک سخن درست آوردی.» پس آن را سر بریدند، و چیزی نمانده بود که نکنند. (71) و چون شخصی را کشتید، و در باره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می‏کردید، آشکار گردانید. (72) پس فرمودیم: «پاره‏ای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول‏] بزنید» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده می‏کند، و آیات خود را به شما می‏نمایاند، باشد که بیندیشید. (73)

و (به یاد آرید) هنگامی که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می‏دهد که ماده گاوی را سر ببرید (تا قاتلی در قتل شخص مجهول الحالی معلوم شود). گفتند: آیا ما را به مسخره می‏گیری؟! گفت: پناه می‏برم به خدا از اینکه از جاهلان باشم (زیرا مسخرگی از جاهلان سر می‏زند). (67) گفتند: پروردگارت را در حق ما بخوان برای ما روشن کند که آن ماده گاو چگونه است (و سنی آن چیست)؟ گفت: او می‏گوید که آن ماده گاوی است نه پیر از کار افتاده و نه جوان کار ناکرده، میان این دو حال است. پس آنچه را بدان مأمورید به جا آورید. (68) گفتند: پروردگارت را در حق ما بخوان برای ما روشن کند که رنگ آن چگونه است؟ (69) گفتند: پروردگارت را در حق ما بخوان برای ما روشن کند که آن چه گاوی است؟ همانا (وضع) این گاو بر ما مشتبه شده و ما حتما به خواست خداوند ره‏یافتگانیم. (70) گفت: او می‏گوید که آن ماده گاوی است نه رام که زمین را شخم زند و زراعت را آب دهد سالم (از عیب و عمل) است و لکه رنگی در آن مخالف رنگ اصلی نیست. گفتند: (71) و (به یاد آرید) زمانی که کسی را کشتید و درباره (قاتل) او به نزاع برخاستید و خداوند می‏خواست آنچه را پنهان می‏کنید آشکار سازد. (72) پس گفتیم: پاره‏ای از اعضای آن (گاو ذبح شده) را به او (بدن مقتول) بزنید (تا زنده شود و قاتل را معرفی کند). این گونه خداوند مردگان را زنده می‏کند و نشانه‏های (توحید و قدرت) خود را به شما نشان می‏دهد، شاید بیندیشید. (73)

فهرست مطالب

باز کردن همه | بستن همه